گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فصل دوم: راه هاي شکار دختران






صفحه 25 از 98
* دوستان:
-1 از رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) سؤال شد: همنشینان و دوستان خوب چه کسانی هستند؟ آن حضرت(صلّی الله علیه
بهترین همنشینان و دوستان کسانی اند که دیدن آنان شما را به «... مَنْ ذَکَرَکُمْ بِاللّهِ رُؤیَتُهُ وَ زادَکُمْ فی عَمَلِکمْ مِنْطِقُهُ » : و آله) فرمود
یاد خداوند بیندازد، و سخن آنان بر عمل شما بیفزاید (چنان سخن آنان اگاهانه و از روي استدلال باشد که بر عمل و اصلاح
پیش از آزمایش و امتحان به دوست « لا تَثِقْ بِالصِّدیقِ قَبْلَ الْخُبْرَةِ » : 2- حضرت علی(علیه السّلام) فرمود .( دوستان اثر گذ ا رد)( 1
3- امام . 2- غررا لحکم، فصل 85 ، شماره 95 . 1- بحا را لانوار، ج 74 ، ص 186 ---------------------- .( اعتماد مکن ( 2
به دوست خود اعتمادکامل و صد در صد « لا تَثِقَنَّ بِأخیکَ کُلَّ الثِّقَۀِ فَاِنُّ صُ رْعَۀُ الاِسْتِرْسالِ لایُسْتَقالُ » : صادق(علیه السّلام) فرمود
4- از حضرت .( نداشته باش. زیرا به کسی اطمینان داشتن و با او زودگرم و صمیمی شدن باعث می شود این دوستی پایدار نماند( 1
وَ ...» . محمد(صلّی الله علیه و آله) سؤال شد: بهترین دوستان و همنشینان چه کسانی اند؟ آن حضرت(صلّی الله علیه و آله) فرمود
5- و نیز .( بهترین دوستان و همنشینان کسانی اندکه با عملشان شما را به یاد روز قیامت می اندازند( 2 « (مَنْ) ذَکَّرَکُمْ بِالآخِرَةِ عَمَلُهُ
از دوستی با رفیق احمق بپرهیز. زیرا وقتی « ایّاكَ وَ مُصادَقَۀَ الاحْمَقِ فَاِنَّهُ یُریدُ اَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّكَ » : حضرت علی(علیه السّلام) فرمود
6- حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: --------------- .( که می خواهد به تو فایده اي برساند، به جاي فایده ضرر می رساند( 3
3- غررا لحکم، فصل 5، شما . 2- بحا را لانو ار، ج 74 ، ص 186 1 8 -1 بحا را لانوا ر، ج 74 ، ص 173 و نیزج 74 ، ص 0 -------
7- و نیز آن حضرت(علیه .( انسان حسود، دوست بدي است( 1 «ُ بِئْسَ الرَّفیقُ الْحَسود » 4 صبحی ره 15 .نهج ا لبلاغه، فصار 38 و 0
8- حضرت .( کسی که با اشرار و انسان هاي آلوده دوست شود، سالم نخواهد ماند ( 2 « مَنْ صَ حِبَ الاشْرارَ لَمْ یَسْلِمْ » : السّلام) فرمود
همنشینی و رفت و آمد خوبان با انسان هاي آلوده و شرور سبب « مجالَسَۀُ الَاشْرارِ تُورَثُ سُوءُ الظَّنَّ بِالَاخْیارِ » : علی(علیه السّلام) فرمود
بدبینی به خوبان خواهد شد( 3). دوست شدن دختران با دخترانی که آنها را نمی شناسند و یا شناخت آنها در حد مدرسه و خیابان
می باشد، یکی از راه هاي فریب است. بنابراین دختران باید در انتخاب دوست بسیار دقت نمایند و براي آن که در دام شیاطین و
انسان هاي آلوده گرفتار نشوند، بهتر است دوستی آنان با افراد داخل مدرسه و یا دانشگاه در حدّ همان محل هاي درس باشد. و
، نباید اجازه دهند این دوستی ها به خیابان و داخل منازل یکدیگرکشیده ---------------------- 1- غر را لحکم، فصل 20
4- بحارا لانوار، ج 74 ، ص 191 . شود. زیرا امکان دارد این رفت و آمدهاي . 2- غررا لحکم، فصل 77 ، شما ره 597 . شما ره 17
خارج از مدرسه و دانشگاه عواقب بدي را به دنبال داشته باشد. اینک به حادثه اي جهت درس عبرت توجه فرمایید: دو دختر جوان
براي کشاندن دختران جوان به باند » : که جزء باند شهناز پلنگ بودند، بعد از دستگیري می گویند « شیما » و « سولماز » به نام هاي
شهناز و پسرش شاهین، روش هاي مختلفی را به کار می بردیم. یکی از آن راه ها آن بودکه با دختران دبیرستانی طرح دوستی پیاده
.21/8/ 1- جام جم، 81 .( می کردیم و در قالب همین دوستی ها دختران را اغفال می نمودیم( 1
* باند عنکبوت سیاه:
یکی از مسائل مهمی که دختران باید بسیار به آن توجه کنند آن است که، با هر زن و دختري فوري صمیمی نشوند و به او اعتماد
نکنند. چه بسا امکان دارد عده اي شیاد در اثر ارتباط و طرح دوستی با دختران بخواهند از آنان سوءاستفاده کنند. اکنون جهت
هوشیاري به جریان باند عنکبوت سیاه که در این راستا فعالیت می کردند، توجه فرمایید: با اعترافات جدید زنی که به اتهام تشکیل
باند فساد و اغفال زنان و دختران دستگیر شده است، مرحله جدیدي از رسیدگی به این پرونده در شعبه 1612 جنایی تهران آغاز
شد. به دنبال شکایت هاي مختلف مردمی در خصوص اغفال زنان و دختران و فعالیت یک باند از قاچاقچیان در ارتباط با مواد
صفحه 26 از 98
مخدر، مأموران مرکز اجرایی سپاه ناحیه شرق تهران با تحقیقات غیر محسوس در این خصوص متوجه شدند سرکرده این باند زنی
معروف است. مأموران در ادامه تحقیقات خود متوجه شدند این زن که نام « عنکبوت سیاه » است که هویت هاي مختلفی دارد و به
است، ابتدا به بهانه هاي مختلف با زنان و دختران ارتباط برقرار می کرده و پس از معتادکردن آنها، این افراد « مهین. ش » اصلی وي
را به مخفیگاه هاي خود منتقل می کرده است. با به دست آمدن این اطلاعات و دریافت دستور قضایی، مأموران چندین مخفیگاه را
که به مرکز فساد تبدیل شده بود، شناسایی و پس از بازرسی از این محلها، تعدادي زن و مرد را دستگیرکردند و در ضمن با
مواجه شدند. با تحقیق از متهمان دستگیر « عنکبوت سیاه » مدارکی از قبیل چندین جلد شناسنامه جعلی با اسامی مختلف متعلق به
را دستگیر و در « مهین. ش » شده، آخرین مخفیگاه این گروه در یکی از محله هاي جنوبی تهران شناسایی شد و مأموران موفق شدند
16 جنایی تهران بازرسی از محل نیز مقادیري مشروبات الکلی کشف کنند. با تشکیل پرونده اي در این ارتباط متهم به شعبه 12
-1 .( انتقال یافت و با صدور دستور قضایی در این خصوص، پرونده براي پیگیري به اداره مبارزه با مفاسد اجتماعی ارجاع شد ( 1
.8/11/ جام جم، 81
* مسافرت بدون همراه:
در اسلام بیرون رفتن زن به ویژه دختران آن هم در شب، نکوهش شده است. به خاطر آن که با دیدن زن به صورت تنها، شیطان
برخی مردان آلوده را وسوسه می کند و امکان دارد این وسوسه ها براي زنان خطرناك باشد و با آبروي آنان بازي کند و یا به
لا تَحِلُّ لِإمْرَأة توْمِنُ بِالِله وَالْیَومِ الْاخِرِ اَنْ » : طورکلی سرنوشت شان را در زندگی تغییر دهد. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود
براي زنی که ایمان به خداي بزرگ و روز آخرت دارد روا نیست روز یا شب مسافرت .« تُسافِرَ مَسیرَةً یَوْمٍ وَ لَیْلَۀٍ لَیْسَ مَعَها حُرْمَۀٌ
نماید در حالی که مرد مَحْرم همراه او نباشد ( 2). یکی از علل آن که زنان مورد تعرض قرار می گیرند، رعایت نکردن همین
موضوع است. وقتی در دل شب، براي مسافرت از شهري به شهر دیگر برخی مردان جرأت مسافرت ندارند، چه طور خانمی به خود
اجازه می دهد در دل شب، در شهر و یا خارج از شهر، سوار ماشین مرد بیگانه 2- بحارالانوار،ج 89 ، ص 15 . گردد. اگر مشاهده
متهم به ربودن، تجاوز و قتل نه زن و دختر جوان است، به خاطر رعایت نکردن همین « خفاش شب » می شود که مرد آلوده اي به نام
در تهران دست به آن جنایات فجیع زدند، به خاطر بی توجهی بعضی از بانوان به « کرکس هاي سیاه » مسائل است( 1) و اگر باند
برخی از نکات اخلاقی است. اگر چه باید در جامعه اسلامی امنیّت برقرار شود و دولت جمهوري اسلامی با این مفسدان با شدت
برخورد نماید، اما تنها برخورد قاطع با انسان هاي آلوده مشکل را حل نمی کند، بلکه تنها راه براي عدم وقوع این جنایات، پاي بند
بودن بانوان به مسائل اخلاقی و حجاب است. زیرا وقتی زن جوانی با وضع نامناسب بیرون آمد و مرد آلوده اي را تحریک کرد، در
آن لحظه آن مرد جوان چنان هوش و حواس از سرش می پردکه به عاقبت جنایت خویش فکر نمی کند. و تا زمانی که عفت و
پاکدامنی در جامعه رعایت نگردد و بانوان به مسائل اخلاقی توجه نکنند، هر چند وقت یک بار شاهد این حوادث هولناك خواهیم
بود. دولت جمهوري اسلامی ضمن این که باید با اشرار و مفسدان با شدت برخورد نماید، هم چنین باید با زنانی که تحت عنوان
آزادي و فساد و بی بند و باري، آزادي و پاکدامنی را از بین می برند، برخورد شدید نماید. مگر می شود زنان بی تقوا را در جامعه
5. بیایند و به دنبال آن مردان و جوانان را /5/ آزادگذاشت تا به هر شکلی بیرون ---------------------- 1- رسا لت، 76
تحریک کنند، بعد هم حادثه فجیعی رخ ندهد. دولت قبل از آن که با انسان هاي شرور برخورد نماید، باید ریشه فتنه و فسادکه
زنان بدحجاب و آلوده اند را از بین ببرد و باید به جاي مبارزه با معلول، با علت مبارزه کند.
* ماجراي ماشین مسافربري:
صفحه 27 از 98
ا- جوانی که تاکنون ده چندین مرحله مبادرت به ربودن دختران و آزار و اذیت آنها کرده است، این بار پس از دستگیري، با
مجازاتی سنگین رو به رو شد. در پی شکایت دختر جوانی به نام الهام مبنی بر این که در شمال تهران وقتی سوار یک دستگاه
خودروي مسافرکش شده از سوي جوانی مورد حمله قرارگرفته و موفق به فرار شده است، موضوع پس از مطرح شدن در
شعبه 1308 مجتمع قضایی قدس، براي رسیدگی به شعبه 11 آگاهی تهران فرستاده شد. با ارجاع این پرونده و تحقیق از شاکی،
بررسی در این خصوص آغاز گردید و افسر پرونده با توجه به اظهارات شاکی متوجه شد در سال 77 فردي را با مشخصات ارائه
شده از سوي شاکی، به همین اتهام دستگیر و قاضی شعبه 1604 جنایی تهران او را به پنج سال زندان محکوم کرده است، اما این
شخص پس از چهار سال باعفو مشروط از زندان آزاد شده است. با پیگیري این پرونده، افسر آگاهی با استعلام از دادگاه، متوجه
شدکه فرد مذکور یک فقره سابقه جرم نیز در این محل دارد و وي به اتهام ربودن یک دختر، زمانی که قصد تعرض به وي را
نام دارد که در سال 77 پس از « زمان. ي » داشته، دستگیر و با قرارکفالت آزاد شده است. با مراجعه به سوابق متهم مشخص شد وي
سوارکردن یک دختر جوان در منطقه نازي آباد، او را به بیابان هاي اطراف بهشت زهرا برده، اما در این محل دستگیر شده و تحمل
کیفرکرده است. با به دست آمدن این اطلاعات، بلافاصله اقدامات لازم صورت گرفت و این متهم در شهرك قدس توسط شاکی
شناسایی و سپس توسط مأموران دستگیر شد. متهم پس ازحضور درشعبه 11 آگاهی تهران، منکر هر نوع جرم شد، اما پس از سی و
هفت روز زبان به اعتراف گشود و عنوان کرد به بهانه مسافرکشی، دختران جوان را سوار خودرو می کرده و سپس به بهانه این که
مسیر شلوغ است، آنها را به نقاط خلوت انتقال داده و مورد آزار و اذیت قرار می داده است. با تکمیل این پرونده، موضوع براي
رسیدگی به شعبه 1308 مجتمع قضایی قدس انتقال یافت و قاضی پرونده پس از محاکمه، حکم وي را صادرکرد. براساس این
حکم، متهم به پانزده سال زندان درکردستان و بیست سال تبعید در خراسان و محرومیت از داشتن گواهینامه براي همیشه محکوم
2- به حکم شعبه دوم دادگاه عمومی سمنان، دو تن از آدم ربایان و 3/10/ 1- جام جم، 81 --------------------- .( شد( 1
فرزند « مرتضی. خ » ، متجاوزان به عنف در این شهر به دار مجازات آویخته شدند. به گزارش روابط عمومی دادگستري سمنان
فرزند حسین به جرم آدم ربایی و زناي به زور در محل زندان سمنان به دار مجازات آویخته شدند. براساس « وحید. الف » محمد و
این گزارش، در تاریخ 14 فروردین سال جاري، شب هنگام زنی که قصد رفتن به منزل را داشت به عنوان مسافر سوار خودرو
نامبردگان شد و این دو تن پس از خارج شدن از شهر و تهدید مسافر به قتل، به وي تجاوز و او را رهاکرده و متواري شده
11/10/ 1-کیهان، 81 .( بودند( 1
* کمین در اطراف مدارس دخترانه:
-3 با تلاش شبانه روزي دایره ویژه عملیات آگاهی شهرستان کرج، اعضاي یک باند آدم ربایی در این شهرستان شناسایی و
دستگیر شدند. اعضاي پنج نفره این شبکه با استفاده از چند دستگاه خودروي سواري مدل بالا و همراه داشتن سگ هاي زینتی، در
مسیر مدارس و آموزشگاه هاي علمی دخترانه درکمین دختران جوان وکم تجربه می ایستادند. آنان دختران را با قصد رساندن به
مقصد سوار می کردند و با طرح دوستی و نیز وعده ازدواج، آنها را به مکان هاي خلوت از پیش تعیین شده می بردند و مورد اذیت
1- جام .( و آزار جنسی قرار می دادند. قاضی پرونده متهمان گفت: سه نفر از این متهمان از افراد سابقه دار و حرفه اي بوده اند( 1
.17/10/ جم 81
* کرکس هاي سیاه:
مدتی قبل شش تن از اعضاي باند مخوف کرکس هاي تهران در ملاء عام اعدام شدند. جرم این جنایت کاران ربودن زنان و
صفحه 28 از 98
دختران و هتک حیثیت آنان بود. یکی از علل این اعمال پلید و مجرمانه آنان، تنها بودن زنان و دختران در بیرون از منزل و در حال
مسافرت بوده است. به ماجراي ربوده شدن دو خواهر از زبان یکی از آنان توجه فرمایید: من و خواهرم سوار خودرو بودیم و می
خواستیم اجازه دوستمان را از خانواده اش بگیریم تا با او به مسافرت برویم. تقریباً آخر شب بود که احساس کردیم یک خودروي
پیکان ما را تعقیب می کند. زمانی که خودروي ما به یک خیابان خلوت رسید، با مسدودکردن راه، شش نفرکه نشان می دادند با
یکدیگر دوست هستند ما را از خودرو با زور پیاده کردند. بعد از آن ما را به جنگل هاي لویزان بردند و با وجود التماس ها و گریه
ها، ما را مورد تعرض وحشیانه قرار دادند. سپس هر چه اموال همراه ما بود سرقت کردند و در دل تاریکی شب رهایمان کردند و
10 ، ص 8 ضمیمه. * زنی دیگر در چنگال کرکس ها: یکی دیگر از زنان جوانی که گرفتار /7/ 1- جام جم، 81 .( متواري شدند ( 1
این باند جنایتکار شده بود در حالی که میگریست، آن حادثه تلخ را چنین بازگو می کرد: تیر ماه سال 80 در خیابان ولی عصر
(عجلّ الله تعالی فرجه وشریف) در انتظار تاکسی بودم که یک خودروي پیکان که دو سرنشین داشت مقابلم ایستاد، من هم به
تصور این که خودرو مسافرکش است سوار شدم. چند دقیقه بعد، یکی از سرنشینان این خودرو با چاقویی که به پهلویم گذاشت،
من را تهدیدکردکه اگر فریاد بزنم مرا خواهدکشت. بعد از آن مرا به داخل گودالی کشاندند و پس از آن که مورد تعرض
قرارگرفتم، یکی از آنها پیشنهادکرد من را بکشد، اما دو نفر دیگر مخالفت کردند و پس از آن در محل رها شدم ( 2). قاضی
مجتمع قضایی تهران در این باره گفت: ما باید پیشینه جرم را از بین ببریم تا زمینه ارتکاب جرم در افراد پدید نیاید. وي افزود: کم
رنگ شدن ارزش هاي معنوي و نوع آرایش ها و ظاهر نامناسب برخی خانم ها، سبب تحریک برخی جوانان شده و در نتیجه
81 . * اخرین گفتگو /6/ 10 ، ص 8 ضمیمه. 1- جمهوري اسلامی، 7 /7/ 2- جام جم، 81 .( معضلاتی را به دنبال خواهد داشت( 1
باکرکس ها: به خاطر آن که جوانان عزیزمان هوشیار باشند و در انتخاب دوست دقت نمایند و از زندگی بعضی از جوانان درس
عبرت بگیرند، به آخرین گفتگویی که با اعضاي باندکرکس هاي سیاه (به نام هاي امیر، پیام، بابک، فرهاد و مهدي) انجام شده،
توجه فرمایید. 1.امیر: چند ساد داري؟ - نوزده سال. چندکلاس درس خواندي؟ دیپلم دارم. پدرت چه کاره است؟ - مکانیک.
خدمت سربازي رفته اي؟ - نه، خدمتم را خریدم. چند تا برادر و خواهر داري؟ - یک برادر و یک خواهر سابقه کیفري داري؟ نه؟
اولین خلافی که کردي، چه کاري بود؟ - ارتباط با دو دختر فراري. چند مورد به زنان و دختران جوان حمله کردي؟ - یکی دو
مورد بیشتر نبود! ولی نُه نفر شاکی دارید؟ - آنها خودشان رضایت داشتند. اگر رضایت داشتند، پس چرا شکایت کردند؟ - نمی دا
نم. فکر می کردي یک روز دستگیر بشی؟ نه. چه طور شد دست به چنین کاري زدي؟ - خودم هم نمی دانم. فکر نمی کردیم این
جوري بشه. چه جوري؟ - خوب دیگه این وضعیت پیش بیاد. پدر و مادرت چه می گویند؟ - نمی دا نم. با آنها ملاقات کردي؟ -
نه، فقط وقتی براي بازرسی به خانه رفتم، مادرم را دیدم. چه کار می کرد؟ - فقط گریه. الان چه احساسی داري؟ - پشیمانم. اعتیاد
هم داري؟ - نه، فقط سیگارمی کشم. گاهی هم حشیش. پدر و مادرت خبر داشتند سیگار و حشیش میکشی؟ - سه، چهار ماهی
بودکه خانه نمی رفتم. چرا؟ - سر یه موضوعی. چه موضوعی؟ - یکی را می خواستم، آنها برایم نگرفتند، من هم از خانه فراري
شدم. پس شب هاکجا می رفتی؟ - خانه دوستان. چه صحبتی داري؟ - ما باختیم. البته همه خلافکاران بازنده اند?. پیام: چندسالته؟
- بیست وپنج سال. چه کاره اي؟ - دانشجوي رشته بازیگري در یک مرکز آزاد. چند برادر و خواهر داري؟ - سه تا خواهر و دو تا
برادر. پدرت چه کاره است؟ - بازنشسته. چه طور شد تو این کار افتادي؟ - وقتی ایمان آدم سست بشه، وقتی اعتقاد آدم ضعیف
بشه، وقتی ارتباط آدم با خدا و ائمه(علیهم السّلام)کم رنگ بشه، بالاخره چنین آخر و عاقبتی گریبان آدم را می گیره. خودروي
پیکان متعلق به شما بود؟ - بله. شما متهم به نُه مورد حمله به زنان و دختران جوان هستید! چه می گوبید؟ - اکثر آنها خودشان با ما
آمدند! چرا در جنگل و بیابان؟ - خب، ما جایی نداشتیم. چرا شاکی شدند؟ - خودم هم نمی دونم. چرا وسایلشان را سرقت
کردید؟ - من سرقتی نکردم. احتیاح نداشتم. شما هم از خانه فرارکرده بودید؟ - نه، من هر شب به خانه می رفتم. البته دیر وقت.
صفحه 29 از 98
پدر و مادرت نمی پرسیدند کجا بودید؟ - چرا؟ ولی من بهانه هاي مختلف می آوردم. چه طور دستگیر شدید؟ - در فلکه چهارم
تهران پارس با امیر داخل خودروي من بودیم که مأموران سر رسیدند و ما را دستگیرکردند?. بابک: چندسالته؟ - سی وپنج سال.
چندکلاس درس خواندي؟ - دیپلم دارم. چه کاره اي؟ - شغل آزاد. توکار خرید و فروش خودرو هستم. پدرت چه کاره است؟ -
بازنشسته. چند برادر و خواهر داري؟ - دو خواهر و یک برادر. منز لتان کجاست؟ - تهران پارس. شما چند مورد اعتراف کردي؟ -
من فقط سرنشین بودم. یعنی بی گناهی؟ -نه، ولی من ترسوترین و شاید عاقل ترین نفر در میان بچه ها بودم. اعتیاد هم داري؟ -نه.
سابقه کیفري چی؟ ولی گویا در ژاپن زندانی بودي؟ - کی گفته؟ سابقه ات نشان می ده! - سکوت. چرا تا به حال ازدواج نکردي؟
- شاید قسمت نبوده! قسمت نبوده یا نخواستی؟ - نمی دانم. الان چه احساسی داري؟ - پشیمانم. حسرت می خورم که چرا کاري
که می تونستم بکنم، انجام ندادم، چرا سستی کردم. در مورد چی؟ - در مورد این که جلوي بچه ها را بگیرم. خانواده ات چه می
گویند؟ - روحیه شان خیلی بده. حرف آخر! - پشیمانم، فقط همین?. فرهاد: چندسالته؟ - بیست و هفت سال. چه کاره اي؟ - در
مغازه پدرم کار می کنم. خدمت سربازي رفتی؟ - با پیام هم خدمت بودم. چند تا برادر و خواهر داري؟ - فقط یک خواهر دارم.
چه طور شد تو این کار افتادي؟ - نمی د ا نم. نمی دانی یا نمی خواهی بگویی؟ چه فرقی می کنه. خودروي جیپ مال شما بود؟ -
بله، پدرم برایم خریده بود. پس وضع مالیتان هم خوب است؟ - بله. چرا ازدواج نکردي؟ - پیش نیامد. شما چی؟ از خانه فراري
بودي؟ - نه، اغلب اوقات شب ها می رفتم خانه. با بچه ها چگونه آشنا شدي؟ از طریق پیام. الان چه احساسی داري؟ - پشیمانم .
چه طور شد دستگیر شدي؟ پیام زنگ زد گفت بنزین تمام کردم. رفتم پمپ بنزین بنزین بگیرم که توسط مأموران دستگیر شدم. با
بابک نسبت داري؟ - بله، پسر خاله ام است. چه صحبتی با هم سن و سال هاي خودت داري؟ - توصیه ام این است که دور رفقاي
ناباب را خط بکشند. به خدا توکل کنند و زندگی شرافت مندانه اي داشته باشند?. مهدي: چندسالته؟ - بیست و شش سال. ساکن
کجایی؟ - تهران، منطقه تهران پارس. چند تا برادر و خواهر داري؟ - یک برادر و دو خواهر تنی و سه برادر ناتنی. چه کاره اي؟ -
خیاط هستم. پدرت چه کاره است؟ - فوت کر ده. چه طور شد تو این کار افتادي؟ - نمی دانم. اعتیاد داري؟ نه؟ سابقه کیفري
چی؟ - سه مورد. سه مورد یا بیشتر؟ - دو مورد سرقت و یک مورد فروش مواد. شرارت چی؟ - نه به آن صورت. گویا شما
سرکرده باند بودي؟ - نه، من هم مثل بقیه فقط یک نفر بودم. در مورد اتهامات چه می گویی؟ - همه اتهامات را قبول ندارم. چه
1- جام جم، ( طور شد دستگیر شدي؟ - رفتم لباس هایم را بدهم خشکشویی که گیر افتادم. چه احساسی داري؟ -پشیمانم( 1
17/7/81 ، ص 3 ضمیمه.
* شرکت ها وکارگاه ها:
چند سالی است که تا حدود زیادي جامعه ما به طرف یک خودباختگی فرهنگی می رود، و عده اي تلاش می کنند بدون تفکر و
دوراندیشی الگوي خود را بیگانگان قرار دهند. سعی می کنند مانند قبل از انقلاب ادارات و شرکت ها وکارگاه هاي خصوصی را
به روش غربی درآورند، به طوري که زن با مرد نامحرم در یک محل و یا یک اطاق و سر یک میز به عنوان همکار، ساعت ها با
هم رو به روگردند. طبیعی است وقتی مردي ساعت ها با زن جوانی رو به رو شد و باب گفتگو با خنده و مزاح باز شد، بسیاري از
0 این آلودگی ( مردان و زنان در مواردي تسلیم وسوسه هاي شیطان خواهند شد، و جرقه مفاسد زیادي را به دنبال خواهد داشت( 1
هایی که در اثر اختلاط زن و مرد به وجود می آید، به خاطر پیروي از فرهنگ منفی غربی است که اسلام با آن مخالفت کرده
اي پیامبر! اصرار بر « ... وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاري حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ » : است. قرآن کریم درباره تقلید فرهنگی می فرماید
جلب رضایت یهود و نصاري نداشته باش، زیرا دشمنان اسلام هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر این که به طورکامل تسلیم
- خواسته هاي آنها و پیرو آئین شان شوي( 2). رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)در این مورد فرمود: -------------------- 1
صفحه 30 از 98
فعالیت اجتماعی » ج 1 ،ص 312 ،و کتاب « پاسخ به پرسش هاي جوانان » جهت اطلاع بیشتر از مفاسد اختلاط زن و مرد به کتاب
مسلمان واقعی نیست کسی که به دستور و آداب و رسوم « لَیْسَ مِنّا مَنْ عَمِلَ بِسُنَّۀِ غَیْرِنا » . مراجعه فرمایید. 2- بقره / 120 « بانوان
لاتَزالُ هذِهِ الْاُ مَّۀُ بَخَیْرٍ ما لمْ یَلْبَسُوا مَلابِسَ الْعَجَمِ وَیَطْعَمُوا اَطْعِمَ ۀَ الْعَجَمِ » : بیگانه عمل نماید ( 1). حضرت علی(علیه السّلام) فرمود
پیوسته امّت مسلمان به راه خیر قدم می نهند، تا زمانی که از فرهنگ و آداب و رسوم (مانند .« فَاِنْ فَعَلُوا ذلِکَ ضَ رَبَهُمُ الُله بِالذُّلِّ
پوشیدن لباس و غذا خوردن و...)ازکافران تقلید نکنند. و اگر در آداب از بیگانگان پیروي کردند خداوند قادر، آنان را ذلیل می
گرداند( 2). زمانی که ساعت ها زن و دختر جوانی به عنوان منشی و همکار با مرد نامحرمی هم سخن شد و یا درکنار او بود، قطعاً
مرد تحت تأثیر زن قرار می گیرد، و براي بهره برداري از او نقشه می کشد. اینک به حوادثی که نتیجه این گونه همکاري هاي زن و
مرد نامحرم است توجه فرمایید?: سرانجام رها کردن دختران: 1- مرد شصت و یک ساله اي که با فریب دختران جویاي کار، آنها
76 ) ص 303 ) 2- بحار الانوار: ج 79 . را ------------------------- 1- بهشت جوانان، ص 167 . کنز العمال، حدیث 1097
لقب گرفته است، « اختاپوس پیر » باب التجمل و اظهار النعمه. مورد تعرض قرار می داد، با شکایت چند دختر جوان از این مرد که به
توسط مأموران آگاهی تهران دستگیر شد و قاضی، متهم را با صدور قرار سنگین روانه زندان کرد. در آخرین روزهاي شهریور ماه
امسال، مردي با مراجعه به کلانتري 129 جامی، طی شکایتی عنوان کردکه دخترش ساناز چهار روز پیش از منزل خارج شده و
تاکنون مراجعه نکرده و در این مدت تلاش آنها براي یافتن نشانی از این دختر بی نتیجه مانده است. با ارسال این پرونده به شعبه
1604 مجتمع امور جنایی تهران، قاضی پرونده دستور رسیدگی به این درخواست را به شعبه 11 آگاهی تهران صادرکرد. با بررسی
و تحقیق در این زمینه، مأموران متوجه شدندکه این دختر در محلی که صاحب آن یک مرد شصت و یک ساله است، مشغول به
فعالیت بوده است. لذا با مراجعه به این محل، متوجه شدند، دخترگمشده با شکایت صاحب کار خود، در آگاهی جنوب غرب،
مبنی بر این که وي ازگاوصندوق سرقت کرده است، هم اکنون در زندان به سر می برد. با احضار صاحب محل به آگاهی، هویت
اعلام شد و تحقیق از وي آغاز شد. با بررسی و تحقیق در خصوص این فرد معلوم شد، وي از مجرمان « هوشمند. الف » این فرد
سابقه دار است که از سال 1366 تاکنون ده سابقه کیفري در زمینه هاي قاچاق، خیانت در امانت، شرکت در جعل و... داشته است.
با احضار دخترگمشده از زندان و تحقیق از وي، او عنوان کرد به قصد پیداکردن کار وارد یک مغازه مانتو فروشی شده و در این
از او درخواست کرده است تا به عنوان منشی در محل کار او مشغول به فعالیت شود و پس از مدتی از سوي « هوشمند. الف » محل
وي مورد تعرض جنسی قرارگرفته است. در پی این اعترافات، مراتب به قاضی شعبه 1604 جنایی تهران گزارش شد و قاضی دستور
تحقیقات تکمیلی را در این زمینه صادرکرد. با تحقیق در این خصوص، مأموران به این نتیجه رسیدندکه صاحب این محل تا کنون
به بهانه استخدام تعدادي از زنان و دختران را مورد تعرض قرار داده و پس از مدتی این افراد را از محل کار خود اخراج کرده است.
با شناسایی تعدادي از زنان و دختران و ثبت اظهارات آنان، متهم نیز اعتراف کردکه برخی ازکارمندان خود را مورد تعرض قرار
داده است. با اعترافات متهم شصت و یک ساله، قاضی پرونده دستور بازرسی منزل و محل کار متهم را صادرکرد و با عزیمت
مأموران به محل، به این نتیجه رسیدند این فرد از چند سال ییش مبادرت به انجام اعمال خلاف عفت عمومی می کرده است و
علاقه خاصی به گربه دارد. با بررسی در خصوص موارد اتهامی متهم، فرزند وي نیز دستگیر شد و به اتفاق پدر خود با صدور قرار
روانه زندان شد. تحقیق در خصوص اعمال مجرمانه این متهم هم چنان ادامه دارد ( 1). * شکار دختران تحت عنوان باشگاه ورزشی
اختاپوس پیر) کارآگاهان دایره 11 آگاهی تهران، سرنخ هاي دیگري را ) « هوشمند. الف » مخصوص بانوان: 2- در بازرسی از منزل
که « هوشمند. الف » از اعمال مجرمانه متهم شصت ویک ساله به دست آوردند. به دنبال دستگیري مرد شصت و یک ساله اي به نام
صاحب یک باشگاه ورزشی مخصوص بانوان، یک آرایشگاه زنانه، یک مانتو فروشی و یک چلوکبابی است، مشخص شد این
متهم به بهانه استخدام دختران جوان، پس از مدتی آنها را مورد تعرض قرار می داد و سپس به بهانه اي آنها را از محل کار خود
صفحه 31 از 98
اخراج می کرد. با دستگیري این متهم، وقتی شاکیان پرونده که دختران جوان بودند، در خصوص موارد اتهامی وي توضیحاتی را به
دادگاه ارائه کردند، وي عنوان کردکه دختران جوان را صیغه می کرده است. با ارسال برخی دیگر ازگزارش هاي مردمی در
خصوص اعمال مجرمانه اختاپوس پیر، قاضی شعبه 1604 جنایی تهران دستور بازرسی از منزل متهم را صادرکرد و مشخص شد این
- متهم با ظاهري فریبنده موجب آزار و اذیت مردم ساکن در محل می شده است. ضمن آن که ----------------------- 1
1. کارآگاهان در منزل متهم به سرنخ هاي دیگري از اعمال مجرمانه دست پیدا کردندکه مراتب طی گزارشی /8/ جام جم، 81
محرمانه به اطلاع قاضی پرونده رسید. مدیرکل تربیت بدنی در شعبه 11 آگاهی تهران در خصوص متهم دستگیر شده که با داشتن
ده فقره سابقه کیفري موفق به دریافت پروانه باشگاه ورزشی براي بانوان شده است، عنوان کرد که این متهم هنگام دریافت پروانه،
گواهی عدم سوءپیشینه ارائه کرده است. مدیرکل تربیت بدنی گفت: کارت هاي صادر شده از سوي متهم در قالب برگزاري برخی
6 به وي تذکراتی داده /78 / ازکلاس ها، فاقد ارزش قانونی است و در بازرسی اداره نظارت از مکان ورزشی این متهم، در تاریخ 21
شده است ( 1?). داستان شرکتی و دختري دیگر: 3- راز ازدواج پنهانی یک دختر جوان با دوست خانوادگی شان فاش شد. به دنبال
یک آتش سوزي در منطقه خانی آباد، همسایه ها موضوع این آتش سوزي را به مأموران امدادگزارش کردند و با خاموش شدن
حریق، آنها یک زن و مرد را که به شدت دچار سوختگی شده بودند، به مراکز درمانی انتقال دادند و چند ساعت بعد این زن و مرد
12 . با گزارش مرگ زن /8/ به علت شدت جراحات جان خود را از دست دادند. ---------------------- 1- جام جم 81
جوان به خانواده اش، آنها پس از آن که متوجه شدند دخترشان در یک خانه مسکونی دچار آتش سوزي شده است، شکایتی را در
این خصوص تسلیم مراجع قضایی کردند. با ارجاع این پرونده به شعبه 20 آگاهی تهران، والدین این دختر عنوان کردند: حدود دو
سال پیش یکی از دوستان خانوادگی شان از آنها خواسته است تا اجازه دهند دخترشان در یک شرکت مشغول به کار شود و از
آنجاکه آنها به دوست خانوادگی شان اطمینان داشته اند، تحقیقی در خصوص شرکت به عمل نیاورده اند. اما اکنون دخترشان به
همراه دوست خانوادگی در یک خانه مسکونی در خانی آباد دچار آتش سوزي شده است و هر دو نفر جان خود را از دست داده
اند. با بررسی و تحقیق در این خصوص، مأموران متوجه شدند این دختر به بهانه حضور در شرکت و اشتغال، با آشناي خانوادگی
ازدواج پنهانی کرده است و هر دو نفر به دلایل نامعلومی دچار سوختگی شده اند. تحقیق دراین زمینه ادامه دارد ( 1?). جریان
عبرت انگیز دختري درکارگاه تولیدي: 4- کوچه...، پلاك 13 . در راه، مدام آدرس را تکرار می کردم که فراموشم نشود. پلاك
15 . ماند. زیرزمینی 24 /8/ 13 جایی بودکه براي همیشه در خاطرات من باقی ----------------------- 1- جام جم، 81
متري داشت که تولیدي غیرقانونی با سه کارگر مرد در آن مشغول بودند. آدم هاي بدي به نظر نمی رسیدند. همان روز اول که
وارد شدم، شروع به کارکردم. کار سختی بود، اتوکشی با یک اتوي دستی آن هم در حد اتوي بخار، اما کم کم کار میاندوزي را
یاد گرفتم. در رشته خیاطی تحصیل کرده بودم وکار زیاد سختی نبود. باگذشت چند ماه، دیگرکارگر ساده نبودم و پشت چرخ می
نشستم. اوایل، وضع مالی تولیدي بد نبود، اما کم کم کار به جایی رسید که همکارانم مجبور بودند شب کاري کنند و من که نمی
توانستم تا دیر وقت بمانم، جمعه ها را هم کار میکردم و تا می توانستم کارها را جلو می انداختم. همان سال شب عید وقتی داشتیم
کارها را تمام می کردیم، اکبر آقا صاجب تولیدي از من خواست تا هنگام بازگشتش در تولیدي بمانم. کاش هرگز این کار را نمی
کردم. بعد از این که همه رفتند، خودم را با تمیزکردن و جمع و جورکردن تولیدي سرگرم کردم. وقتی آمد، همه کارها تمام شده
بود، بعد ازکمی صحبت کردن، سیگاري آتش زد. از او پرسیدم چرا از من خواسته تا آخر وقت بمانم. روي میز برش نشست و
ناگهان پرسید: خانم س. می توانم با شما رفیق باشم؟ یک لحظه جا خوردم و ماتم برد. پرسید: چرا رنگت پریده؟! گفتم: از شما
تعجب میکنم و از پشت میز برش رفتم و روي مبل نشستم. پرسید: می توانم کنارتان بنشینم و بی این که منتظر جواب بماند، خود را
روي مبل رها کرد. خودم را جمع و جورکردم، اما او به سرعت خودمانی شد. زود بلند شدم و وسایلم را برداشتم که خارج شوم، اما
صفحه 32 از 98
جلوي راهم راگرفت و... وسط کوچه رسیده بودم که صداي بوق ماشینش را شنیدم. خواست سوار شوم تا با من صحبت کند. اول
اعتنا نکردم، ولی بعد از این که اصرار کرد، سوار شدم و در صندلی عقب جاگرفتم. بعد از مدتی خواست جلو بنشینم تا کسی شک
نکند. پرسیدم: چرا ازدواج نمیکنی؟ گفت: قصدش را دارم. پرسیدم: با کی؟ گفت: کسی که کنارم نشسته است. وگفت درباره من
تحقیق کرده است. آخرین شب سال 80 بود، هر چه به اوگفتم من به درد او نمی خورم، قانع نشد. بعد از آن، شب ها مرا به منزل
می رساند و صبح ها دنبالم می آمد و مرا سر کار می برد. همان روزها فهمیدم صبحانه نمی خورد، چون وقتش را ندارد. به همین
دلیل صبح ها صبحانه و چاي آماده می کردم و روي میز کار می گذاشتم. نسبت به این موضوع احساس مسؤولیت می کردم. ظهرها
همه منتطرش می ماندیم تا با هم ناهار بخوربم. ماه محرم تمام می شد و هنوز تکلیف من روشن نشده بود. یک روز موضوع را به
اوگفتم. گفت: منتظر است ماه محرم تمام شود. یک شب با اصرار، اجازه من را از مادرم گرفت که شب را پیش او بمانم و کمی
پس از آن فهمیدم او رازي را از من پنهان می کند. او پیش از این ازدواج کرده بود و از همسرش جدا شده بود. حاصل ازدواج او،
فرزندي چهار ساله بود که حالا همسرش می خواست سرپرستی اش را خود به عهده بگیرد. از او دلگیر شدم، ولی گفت این مسأله
لطمه اي به زندگی ما نمی زند. حس میکردم مرا بازیچه قرار داده است. این را وقتی فهمیدم که قاضی دادگاه پس از شکایت
همسرش، رأي داد باید با هم زندگی کنند و او ناچار به رجوع شد. کم کم نسبت به من سرد می شد و عشق و علاقه اولیه اش را از
دست می داد. یک روزکه با همکارها شوخی می کردیم، با ما دعوا کرد که کسی حق خندیدن و شوخی ندارد. وقتی من اعتراض
کردم، گفت اگر ناراحتی، سر کار نیا. مدتی سرکار نرفتم. تا این که تماس گرفت بروم و تصفیه حساب کنم. گفتم براي پول کار
نمی کردم، اما او با اصرار، تمام حقوقم را پرداخت کرد. از خدا می خواهم خودش قضاوت کند. من هیچ وقت او را به دلیل کاري
که با من کرد، نمی بخشم. خانم ف. س! همان طورکه خواسته بودي سرگذشتت را نوشتیم تا دوستان جوان و نوجوانی که به دنبال
کار می گردند، بیشتر دقت کنند. سن شانزده تا بیست سالگی، مرحله نوجوانی و غلیان عواطف است. در این سن، نوجوان احساس
استقلال و هویت جنسی را تجربه می کند و محیطی که در آن قرار دارد، می تواند او را شکننده یا پر استقامت کند. قرارگرفتن
دختر نوجوان، در محیطی کاملًا مردانه، امنیت او را به خطر می اندازد تا جایی که نخستین تجربه اشتغال براي او تلخ و آزار دهنده
می شود. اعتماد به نفس و حس استقلال در نوجوانان، حسی مثبتی تلقی می شود، مشروط بر این که از واقع بینی و احتیاط دور
نشوند. از والدین انتظار می رود تجربیات مفید خود را به موقع در اختیار نوجوانان خود قرار دهند تا خداي ناکرده عمري پشیمانی
به بار نیاید. * عبرت دیگري براي دختران: دختر جوانی که صاحبکارش به او تعرض کرده بود، براي تسلیم شکایت خود، راهی
دادگاه جنایی شد. وقتی قاضی شعبه 1604 جنایی تهران از او خواست شکایتش را مطرح کند، از همان ابتدا بغض کرد وگفت:
آقاي قاضی! 24 سال از عمرم می گذرد و حتی یک روز خوش ندیده ام. حدود سه سال پیش، پدرم به دلیل ابتلا به بیماري
سرطان، جان خود را از دست داد و من مجبور شدم بار زندگی خود و مادرم را به دوش بکشم. پس از مدتی جستجو، موفق شدم
در یک مانتو فروشی کارکنم. صاحب آن مردي است که از ابتداي ورودم، شروع به آزار و اذیتم کرد و زمانی که با بی توجهی من
رو به رو شد، به من تهمت زدکه یک روز در غیاب او به گاو صندوقش دستبرد زده ام و پولهایش را سرقت کرده ام. در حالی که
دخترگریه می کرد، قاضی او را به آرامش دعوت کرد و بار دیگر او ادامه داد: هر چه قسم خوردم که این کار من نیست، باور نکرد
و سرانجام گفت اگر به خواسته کثیف او تن ندهم، مرا به زندان خواهد انداخت. در آن لحظه، فکر مادرم- که پس از مرگ پدر به
بیماري قلبی دچار شده بود- باعث شد خودم را قربانی خواسته هاي اوکنم. او در ارتباط با این ماجرا از من دست خطی گرفت که
در آن اعتراف کردم از مانتو فروشی سرقت کرده ام. دختر جوان افزود: سه سال به همین شکل گذشت و در این مدت، هر روز آب
می شدم و از درون می سوختم تا این که یک روز غروب وقتی به خانه آمدم، متوجه شدم یکی از بستگانم به خواستگاري ام آمده
است. ابتدا مخالفت کردم، اما در مقابل اصرارهاي مادرم که می گفت آفتاب لب بام است، به این درخواست پاسخ مثبت دادم.
صفحه 33 از 98
دختر جوان اضافه کرد: وقتی صاحبکارم متوجه شد قصد ازدواج دارم، بار دیگر موضوع سرقت را به میان کشید و تهدید کرد اگر
ازدواج کنم، از من شکایت خواهدکرد. در پی این شکایت، قاضی جنایی تهران دستور دستگیري صاحبکار دختر جوان را
صادرکرد. پس از دستگیري متهم وکشف دست نوشته دختر جوان، او ابتدا دختر را به علت سرقت، تهدید به زندان کرد، اما وقتی
مقابل میز قاضی قرارگرفت و نتیجه تحقیقات براي او قرائت شد، با اعتراف به اعمال مجرمانه اش در طول سه سال گذشته، از
دادگاه شاکی خود درخواست عفو و بخشش کرد. این گزارش حاکی است، با ثبت اظهارات شاکی و متهم، قاضی متهم را با
. 8 محرم 1424 ،21/12/ 1- ضمیمه جام جم، 81 .( صدور قرار، روانه زندان کرد تا به زودي محاکمه و مجازات شود ( 1
« آموزش هنر و بازیگري »
اشاره
ازگفتگو .« ایّاكَ وَ مُحادَثَۀَ الْنِساءِ فَاِنَّهُ لایَخْلُوا رَجُلٌ بِاِمْرَأة لَیْسَ لَها مَحْرَمٌ الاّ هَمَّ بِها » : رسول گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله) فرمود
و اختلاط با زنان بپرهیز. به راستی هیچ مردي با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینکه در دل، نسبت به وي رغبت پیدا
می کند ( 2). یکی ازکارهایی که براي جوان بسیار جاذبه دارد، کار بازیگري به صورت بازي در فیلم و تئاتر می باشد. عده اي
تصور می کنند اگر کسی در فیلمی بازي کرد و او را در پرده سینما و صفحه تلویزیون نشان دادند و اسمش مدتی بر سر زبان ها
افتاد، به مدینه فاضله رسیده و در دنیا یک انسان موفق و خوشبخت خواهد بود. در حالی که هر فردي را خداوند استعداد مخصوص
کاري را داده است و چنان نیست که هر کسی بتواند 2- پاسخ به پرسش هاي جوانان، ج 1، ص 194 . بهشت جوانان، ص 472 . فیلم
بازي کند و در زندگی موفق شود، به علاوه موفقیت انسان درکارهاي بازیگري و فیلم نیز دلیل خوشبختی او نخواهد بود. بسیاري از
اوقات در این رشته ها به خاطر فضایی که حاکم است زنان و مردان نامحرم روزها و ماه ها جهت تهیه فیلم با هم رفت و آمد دارند،
و این نشست و برخاست هاي غیر شرعی چیزي جزگناه و آلودگی و فساد به همراه نخواهد داشت. اگر چه انسان از اسم و رسم
کاذب و بی محتوایی برخوردار خواهد بود، اما جوانان عزیز ما بدانند این کارها سرابی بیش نیست و آواز دهل را از دور شنیدن
خوش است. سال هاست عده اي از انسان هاي فاسد و شیاد تحت عنوان آموزش بازیگري جهت ورود بانوان به کار سینما و تئاتر
فعالیت دارند، تا از این طریق که براي برخی دختران جاذبه دارد آنها را اغفال کنند. همچنین گروهی با تبلیغات در مجلات،
نیاز به منشی، ماشین نویس و بازاریاب زن با حقوق » روزنامه ها، و نصب اگهی بر روي دیوار خیابان ها وکو چه ها تحت عنوان
در صدد شکار دختران هستند. در اینجا است که بانوان محترم به ویژه دختران باید هوشیار باشند، تا به دامی که براي سوء « مکفی
استفاده کردن از وجود آنان آماده شده، گرفتار نشوند. اینک به شگرد بعضی از این شیادان توجه فرمایید:
•فریب تحت عنوان کارگردان سینما و تلویزیون:
-1 کارگر دان قلابی سینما پس از ارتباط با زنان و دختران و به بهانه این که قصد دارد از آانها براي بازیگري در فیلم استفاده کند
مبادرت به اعمال مجرمانه می کرد. در پی چند فقره شکایت درکلانتري 140 باغ فیض مبنی بر این که فردي به نام ناصر. ف تحت
عنوان این که ازکارگردان هاي معروف فیلم هاي مطرح و سینمایی است، اقدام به اغفال دختران کرده است. که نامبرده توسط
2- در شعبه 15 اداره اگاهی تهران، دختر جوانی که صورت خود را در میان دست هایش پنهان کرده .( مأموران دستگیر شد ( 1
است، آرام می گرید و در مقابل میز افسر آگاهی، مردي با ظاهري آراسته و زببا نشسته و به آرامی به سؤالات افسر پرونده پاسخ
میگوید. با هر پاسخی که از سوي مرد ارائه می شود، چهره دختر جوان نیز برافروخته تر می گردد، وکمی بعد او تاب و توان خود را
صفحه 34 از 98
از دست داد، و با بغضی که به شدت آزارش می داد فریاد زد، و به آن مردي با ظاهري آراسته گفت: بی شرم! تو همه چیز مرا از
من گرفتی، تو دروغگوي پستی هستی که فقط به امیال نفسانی خود فکر می کردي، این بود صداقتی که از آن صحبت می کردي
و... با تذکر افسر آگاهی دیگر جوان آرام گرفت. خبرنگار ما می افزاید: این دختر جوان به دلیل علا قه اي که به حضور -------
16 . در کارهاي بازیگري داشته است، فریب این مرد کلاهبردار را خورده که خود را /5/ -1 جام جم 81 -------------------
کارگردان مطرح کرده است. معاون اداره آگاهی تهران افزود: این گونه افراد با ظاهري آراسته خود را کارگردان فیلم هاي
سینمایی معرفی می کنند، و پس از جلب اعتماد و اطمینان خانواده و بانوان مبالغ هنگفتی را از آنها کلاهبرداري می نمایند. در
حالی که پس از بررسی و تحقیقات مشخص می شود که این افراد تجربه اي در این زمینه ندارند، بلکه به صرف این که نام چند
بازیگر و کارگردان را می دانسته اند، توانسته اند با دایرکردن یک دفتر و جلب زنان و دختران، آنها را اغفال کنند. وي گفت: در
طول ماه گذشته 15 فقره شکایت در این ارتباط به اداره آگاهی تهران ارسال شده است که مأموران در حال پیگیري موضوع هستند
23 ، ص 8 ضمیمه /5/ -1 جام جم، 81 .(1)
?نتیجه بی توجهی به مسائل دینی:
-3 یکی ازکارگردانان تلویزیون به خاطر خودکشی یک دختر دانشجو با قرار وثیقه پنجاه میلیون تومانی روانه زندان شد. این
نام دارد پس از این که یک دختر دانشجو در اسفند ما سال گذشته خودکشی کرد، تحت تعقیب پلیس « مهدي. ر » کارگردان که
قرارگرفت. اسفند ماه سال گذشته، جسد دختري نوزده ساله در خانه اي در غرب تهران کشف شد و مأموران انتظامی با حضور در
محل بررسی هاي اولیه خود را آغازکردند و موضوع را به رئیس شعبه 1602 دادگاه جنایی تهران اطلاع دادند. لحظاتی بعد قاضی
کشیک ویژه قتل، در محل حضور یافت و پس از بررسی هاي اولیه دریافت که این دختر با نوشتن نامه اي دست به خودکشی زده
است. با این حال براي اطمینان از علت اصلی مرگ، دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادرکرد وکارشناسان این سازمان نیز
پس از انجام آزمایشات علت مرك را خودکشی اعلام کردند و صحت ادعاهاي ذکر شده توسط این دخترکه در نامه اي قبل از
مرگ نوشته بود، مورد تأیید قرارگرفت. با تأیید صحت ادعاهاي این دختر جوان، قاضی دادگاه جنایی تهران، مردي راکه در آن
نامه عامل اصلی خودکشی این دختر ذکر شده بود تحت تعقیب قرار داد و پس از تحقیق از وي با اعلام نظریه نهایی سازمان
پزشکی قانونی این مرد را که ازکارگردانان تلویزیون است با قرار وثیقه روانه زندان کرد. قاضی این پرونده با توجه به دست نوشته
این دخترکه مهدي را عامل سیاه بختی خود نامبرده بود، به دلیل سوءنیت این کارگردان از وي تحقیق به عمل آورد و مهدي در
بازجویی منکر هرگونه تخلف و جرمی شد و گفت: این دختر دانشجو اسفند ماه سال گذشته براي ارائه طرحی به دفتر کار من
مراجعه کرد و من پس از دیدن طرح وي از او خواستم تا در روز دیگري براي گرفتن پاسخ به دفتر من مراجعه کند، اما همان روز
در خانه خود اقدام به خودکشی کرد و مرا مقصر این خودکشی معرفی نمود. در صورتی که من هیچ نقشی در این کار نداشتم.
رئیس شعبه 1602 دادگاه جنایی تهران با در نظرگرفتن نظریه پزشکی قانونی از متهم خواست تا با ارائه وثیقه پنجاه میلیون تومانی تا
روز دادگاه آزاد باشد اما از آنجایی که این کارگردان قادر به تأمین وجه وثیقه نبود، با قرار قانونی روانه زندان شد تا به زودي
.12/8/ 1- قدس، 81 .( محاکمه شود ( 1
* فرجام جشن هاي مختلط و بلند پروازي ها:
-4 جوانی خوش تیپ به بهانه دوستی با چند هنرپیشه معروف سینما و تلویزیون، دختران ساده دل را اغفال می کرد. قضات دادگاه
تجدید نظر استان تهران، مرد جوان و شیک پوشی راکه با ایفاي نقش بازیگر سینما، به اغفال سه دختر جوان دست زده و اقدام به
صفحه 35 از 98
که سی سال سن دارد، متهم است با شرکت در مراسم عروسی و « رضا. الف » . کلاهبرداري میلیونی کرده است، مجرم شناختند
جشن هاي بزرگ و همراهی با اکیپی از هنرمندان، اقدام به ریختن طرح دوستی با طعمه هاي خود کرده و نقشه کلاهبرداري را اجرا
می کرد. اواخر سال 85 در مجتمع قضایی شمیران تهران، سه شکایت مشابه از سوي سه دختر جوان مطرح شدکه در آن مرد جوانی
به خاطر اغفال شاکیان، خواستگاري، اخذ پول میلیونی وکشیدن چک بلامحل، تحت تعقیب پلیسی و قضایی قرارگرفت. نخستین
دختر نوزده ساله اي بود که دانشجوي رشته ادبیات است. وي که به همراه مادرش در « هنگامه » ، قربانی نقشه این بازیگر قلابی سینما
که « رضا » دادگاه عمومی تهران حضور یافته بود، به قاضی پرونده گفت: بهمن ماه سال گذشته، در جشن عروسی دختر دایی ام با
براي اجراي برنامه هاي هنري به آنجا آمده بود، آشنا شدم. اوکه جوانی شیک پوش و خوش زبان بود، در ابتداي آشنایی، وقتی
علاقه مرا به هنر و هنرمندي دید خود را بازیگر سینما و تئاتر معرفی کرد و ادعا کرد در چند نمایشنامه معروف به همراه هنرمندانی
مانند: ایرح راد، اکبر زنجان پور، داریوش ارجمند، سیاوش طهمورث، بهروز بقایی، افسانه بایگان و... ایفاي نقش کرده است. مدتی
به خواستگاري ام آمد. وقتی پدر و مادرم رفتارهاي اجتماعی او را دیدند، فریب ظاهر و « رضا » از آشنایی ما نگذشته بود که
« هنگامه » . ادعاهاي او را خوردند، بدین ترتیب با موافقت خانواده ام قرار شد شش ماه نامزد باشیم، سپس سر سفره عقد بنشینیم
ادامه داد. بعد ازگذشت دو ماه، رضا که توانسته بود اعتماد ما را به خود جلب کند، به نزد من آمد و به بهانه آنکه پسر عمویش به
خاطرکشیدن چک بلامحل دو میلیون تومانی در زندان قصر است، خواست این پول را امانت به وي بدهم تا او بتواند پسر عمویش
را نجات دهد. به گفته رضا، پسر عمویش داراي املاك و مستغلات در شهرهاي شمال بودکه قرار شد پس از آزادي، با فروش آنها
بدهی ما را بپردازد. پدر و مادرم به اعتبار داماد هنرمند خود، دو میلیون تومان پول نقد به وي دادند و رضا یک فقره چک به مبلغ
دو میلیون تومان کشید. این پسر بعد ازگرفتن این پول، به بهانه سفر به بابلسر براي فروش املاك و مستغلات پسر عمویش، از خانه
خارج شد و دیگر بازنگشت.
* شکار دوم:
دختر دیگري که در دام نقشه کلاهبرداري بازیگر قلابی گرفتار شده است، نیز در مورد چگونگی اغفال خود گفت: « سهیلا »
نخستین بار، رضا را در فروشگاهی واقع در خیابان شریعتی دیدم. او نظر من و خواهرم را درباره پارچه اي که قصد داشت براي
خواهرش هدیه بخرد، پرسید. چون ما او را جوانی با شخصیت و مؤدب دیدیم، در خرید هدیه، او را راهنمایی کردیم. از آن به بعد،
بین من و رضاکه خود را بازیگر سینما معرفی می کرد، رابطه دوستی برقرار شد و با وجود مخالفت هاي اولیه من براي ازدواج
مجدد، تسلیم چرب زبانی هاي رضا شده و ما با هم نامزد شدیم. وي ادامه داد: رضا وانمود می کرد مرد مهربانی است. مدتی از
نامزدیمان نگذشته بود که ادعا کرد مادرش روي تخت بیمارستان است و نیاز شدیدي به عمل جراحی دارد. بدین ترتیب با این
ترفند، یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار تومان از من و خانواده ام کلاهبرداري کرد و در ازاي آن دو فقره چک بی محل به من و
پدرم داد. وقتی با ناپدید شدن رضا و بلاتکلیف ماندن من، به بانک مراجعه کردیم، متوجه شدیم وي هیچ موجودي در بانک
ندارد.
* شکار سوم:
بیست و سه ساله و دانشجوي مامایی نیز در شکایت خود گفت: به همراه خانواده ام براي شرکت در مراسم عروسی یکی از « سوسن »
آشنا شدم. او بعد ازگذشت سه ماه، در حالی که ادعا میکرد بازیگر سینماست به « رضا » بستگانم به بابلسررفته بودیم که با
خواستگاري ام آمد و با رفتارهایی که داشت، من و خانواده ام را به خود جذب کرد، به گونه اي قبل از مراسم ازدواج به بهانه
صفحه 36 از 98
خرید خانه اي در بابلسر از پدرم و بدون اطلاع من نهصد هزار تومان کلاهبرداري کرد. قاضی دادگاه عمومی تهران با سریالی شدن
اقدامات تبهکارانه این بازیگر قلابی سینما، با ردپاهایی که از او برجاي مانده بود، دستور بازداشت وي را صادرکرد تا اینکه
مأموران نیروي انتظامی در مأموریت ویژه اي و با ردیابی رضا به بابلسر اعزام شده و وي را دستگیر کردند. بازیگر قلابی تحت
بازجویی قرارگرفت و با به گردن گرفتن کلا هبرداري، کشیدن چک بلامحل را پذیرفت. وي در دفاع از خودگفت: من هیچ وقت
به این سه دختر نگفته ام که بازیگر سینما و تئاتر هستم، بلکه ادعا کردم باگروه هاي هنري همکاري می کنم و این کذب نبود،
چون من عضو یک گروه هنري هستم و در جشن هاي مختلف برنامه هایی از جمله تقلید صدا و بازي در نمایش طنز را به اجرا
درمی آورم. من هیچ کلاهبرداري نکرده ام. از این سه دختر پولی به عنوان قرض الحسنه دریافت کردم و در مقابل چک داده ام.
قاضی دادگاه عمومی تهران بعد از تکمیل تحقیقات قضایی و پلیسی با اعترافات بازبگر قلابی سینما، وي را به اتهام صدور چهار
فقره چک بلامحل به تحمل چهارده ماه حبس و پرداخت سه میلیون و دویست و پنجاه هزار تومان وجه چک ها محکوم کرد و رضا
به خاطرکلاهبرداري و فریب دادن سه دختر جوان در ازدواج به یک سال حبس محکوم شد. پرونده ماجراي بازیگر قلابی سینما، با
اعتراض وي به رأي صادره از سوي قضات شعبه 26 دادگاه تجدید نظر استان تهران تحت بررسی تخصصی قرارگرفت و آنان
را از اتهام. کلاهبرداري و فریب در ازدواج تبرئه و وي را به خاطرکشیدن چک بلامحل به چهارده ماه حبس، پرداخت سه « رضا »
1- هفته .( میلیون و دویست و پنجاه هزار تومان وجه چک ها و یک سوم مبلغ چک ها را به عنوان جزاي نقدي محکوم کردند ( 1
.14/9/ نامه آینه، 81
* درس عبرت براي نو جوانان:
-5 چند نوجوان چهارده تا بیست ساله که ادعا می کردند کلاهبردار جوانی از آنها به بهانه شرکت درکلاس هاي بازیگري مبالغی
گرفته و متواري شده است با مراجعه به دادگاه خواهان رسیدگی به پرونده خود شدند. عباس شانزده ساله یکی از این افرادگفت:
حدود دو ماه پیش در یکی از پارك ها با جوان بیست و نه ساله اي که ادعا می کرد با همکاري چند بازیگر وکارگردان سرشناس،
کلاس هاي بازبگري و کارگردانی تشکیل داده است، از ما دعوت کرد در صورت تمایل در این کلاس ها شرکت کنیم. به گفته
عباس، او آنقدر از استعدادکشف نشده ما در زمینه بازیگري و امکان موفقیت و پولدار شدن صحبت کرد که پس از چهار جلسه
دیدار او، هرکدام ما مبلغ یکصد هزار تومان به او دادیم و اوگفت: سه روز بعد تماس بگیریم تا شرایط کلاس را برایمان بگوید.
یکی از تضمین هاي او براي شرکت در این کلاس ها، بازي در فیلم هاي سینمایی و با هنرپیشگان مطرح بود. اما سه روز بعد، از او
خبري نشد و تلفن همراهی که شماره اش را به ما داده بود نیز قلابی از آب درآمد. به این ترتیب هرکدام یکصد هزار تومان و در
مجموعه چهارصد هزار تومان به او پرداختیم که به نظرمان دیگر پس گرفتنی نیست. رضا، یکی از این چهار جوان گفت: من دلم را
به این خوش کرده ام که می گویند آدم زرنگ همیشه ته چاه است و می دانم بالاخره این جوان شیاد، گیر می افتد. رضا گفت: از
این که به سادگی گول خوردم، احساس بدي دارم و حس می کنم تحقیر شده ام. اما به خودم قول داده ام که دیگر بدون فکر و
شناخت نسبت به واقعیات جامعه و شرایط، دست به هیچ اقدامی نزنم. چهار جوان نا امید از بازبگري به امید یافتن سرنخی از
-1 جام جم، .(¬¬¬¬¬¬ کلاهبردار جوان راه خود را به سمت زندگی کج می کنند و به آرامی از دادگاه خارج می شوند ( 1
.18/10/81
* ورزش:
از عمر بسیاري از ورزش هایی که در دنیا مرسوم است حدود صد و پنجاه سال می گذرد. حتی بازي فوتبال، در سال 1855 باشگاه
صفحه 37 از 98
در لندن تأسیس شد. تا سال 1882 تعداد آن هفت نفر (که جمعاً 14 نفر) بود و تا سال 1871 دروازه بان حق « شفیلد » آن به نام
0 اما اسلام 2- جهت اطلاع از انواع ( نداشت دست به توپ بزند. تا این که به مرور زمان تغییر کرد و به شکل امروزي درآمد ( 2
ج 14 مراجعه فرمایید. 1400 سال پیش روي ورزش سفارش نمود، حتی اولین » اولین دانشگاه و آخرین پیامبر » ورزش ها به کتاب
« عَلَِّمُوا اَوْلادَکُمْ السَّباحَ ۀَ وَ الرَّ مایَۀَ » : وزنه بردار جابر بن عبداللّه انصاري است. رسول گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله) فرمود
فرزندانتان را شنا و تیراندازي بیاموزید. و نیز فرمود: پیاده روي بهترین دواء براي صَ فْراء و سَوْداء است. حضرت علی (علیه السّلام)
شریعت و دستورات دین (مانند نماز و روزه و...) تمرین و ورزش روح می باشد( 1). ریاضَتْ مصدر « الشَّریعَۀُ رِیاضَۀُ النَّفْسِ » : فرمود
باب رَوَضَ (راضَ) می باشد که به معناي تمرین، تعلیم دادن و رباضت نَفْس است. کلمه ریاضی به معناي علم حساب و هندسه و
جبر، و ریاضت به معناي ورزش از همین کلمه گرفته شده است. زیرا علم ریاضی تمرین فکر و ذهن و ریاضت به معناي ورزش و
براي آن که دستورات دین هم « احکام اسلام ریاضت و تمرین می باشد » : تمرین بدن است. و اگر حضرت علی(علیه السّلام) فرمود
براي تمرین و رشد روح و هم براي تمرین ------------------------ 1- غررالحکم، باب الف، شماره 596 . جسم
است.زیرا عبادات مثل نماز و روزه و حج ضمن اینکه در اثر ارتباط با حضرت حق روح انسان را قوي می سازد، با حرکات متعدد و
متنوع باعث قوي شدن و سلامت بدن نیز خواهد شد. بنابراین احکام اسلام تنها براي تقویت روح و ایمان نیست بلکه درکنار رشد
ایمان، سلامتی جسم را نیز به دنبال دارد. ورزش براي بانوان نیز هیچ مانعی ندارد به شرط آن که حدود شرعی مانند حجاب، ارتباط
نداشتن با نامحرم و ورزش در مکانی محفوظ رعایت گردد. اگر احکام الهی رعایت نگردد و بخواهیم در ورزش بانوان به سبک
بیگانگان عمل کنیم، مفاسد زیادي را به دنبال خواهد داشت. زیرا ورزش با پوشش کامل مانند چادر و مانتوکه براي بانوان مقدور
نیست، لذا مجبور خواهند شد با بلوز و شلوار در حالی که برجستگی هاي بدنشان نمایان شده ورزش کنندکه این حالت نظر هر مرد
و جوان بیننده اي را به خود جلب خواهدکرد. و اگر زمانی زنان با چنین وضعی به نام ورزش بیرون آمدند، روز به روز بر برهنگی
یَرْکَبْنَ ذَواتُ الْفُروُجِ » : و فساد جامعه به وسیله ورزش این دسته از زنان افزوده خواهد شد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود
در دوره آخر الزمان، زنان بر زین ها (مانند اسب، دوچرخه، ماشین و...) سوار می شوند، خداوند « السُّروُجَ فَعَلَیْهِنَّ مِنْ اُمَّتی لَعْنَۀُ الِله
آنان را لعنت کند و از رحمتش دور نماید. هر فرد باغیرتی دوست دارد کشورش از نظر اقتصادي، فرهنگی، سیاسی، نظامی و علمی
سرآمد تمام کشورهاي دنیا باشد. وقتی انسان اطلاع می یابد که ورزشکاري پرچم جمهوري اسلامی را به اهتزاز درآورده است، بر
خود می بالد وگاهی از خوشحالی در پوستش نمی گنجد و اشک شوق از چشمانش جاري می گردد. وجود این روحیه جزء
طبیعت هر مرد و زن مسلمان است. اما نگاه کردن زن به بدن لخت مرد ورزشکاري که در حال مسابقه کشتی، فوتبال و وزنه
برداري است، یا این که عده اي از زنان طرفدار یک تیم و عده اي دیگر طرفدار تیم دیگر شوند، به طوري که گاهی بعضی از
دختران علاقه خودشان را در جمع نسبت به ورزشکاري با الفاظی مانند: فداش بشم! ابرازکنند، این گونه برخوردها مفاسد زیادي را
0 اکنون به حوادثی که نتیجه دوري از فرهنگ مذهبی و ملی است توجه ( به بار خواهد آورد و اولین قربانی خود دختران هستند( 1
305 مراجعه فرمایید. - ص 314 « بهشت جوانان » فرمایید: 1- جهت اطلاع ببشتر به کتاب
?درس عبرت براي دختران علاقه مند به فوتبالیست ها:
-1 قضیه برمی گردد به سال هاي پیش، دوران دبیرستان. همان دورانی که دختران در آن سن به فکر شیطنت یا نقشه کشیدن براي
م. » ازدواج هستند. دقیقاً یادم هست که یک روز ساعت ورزش با همکلاسی هایم نشسته بودیم و صحبت می کردیم. صحبت از
به میان آمد. همان فوتبالیست مشهوري که با ساق هاي طلاییش خیلی ها را متحیر کرده بود. همه بچه ها چنان با آب و تاب « ك
اسمش را بر زبان می آوردندکه معلوم بود در فکر همه آنها چه می گذرد. همه آنها آرزو داشتندکه او با اسب سفید و بالدارش به
صفحه 38 از 98
سراغشان بیاید و همسرشان شود. یادم هست که من هم مثل تمام همکلاسی هایم در دلم این آرزوي به نظر محال را ساعت ها
مرور می کردم. بعداز ظهر یک روز زمستانی در خانه نشسته بودیم که برادرم با شوق و ذوق به خانه آمد در حالی که کاغذي
و امضاء « م. ك » کوچک در دست داشت به طرف من آمد و نفس نفس زنان کاغذ را به طرفم درازکرد. روي کاغذ نوشته بود
شده بود. با خوشحالی زیاد شروع به تعریف کرد وگفت: امروز فلانی به کوچه ما آمده بود. همه بچه ها دورش حلقه زده بودند.
نمی دانی چه خبر بود. اصلًا باورمان نمی شد. با همه ما دست داد وکاغذهایمان را امضاءکرد. بعد رفت به آخرین خانه کوچه.
همان جاکه به تازگی اسباب کشی کرده اند. با تمام وجود به حرف هاي برادرکوچکم گوش می دادم. بعد از تمام شدن حرف
هایش به تکه کاغذي که در دستم بود زل زدم و ساعت ها نگاهش کردم. دل در دلم نبود. دوست داشتم هر چه زودتر صبح شود
همان ورزشکاري « م.ك » تا به مدرسه بروم و به دوستانم نشان دهم. چند روز بعد از مادرم شنیدم که خانه آخرکوچه متعلق است به
که خیلی ها دوستش دارند. چقدر دوست داشتم یک روز اتفاقی درکوچه ببینمش. یک روز ظهر که داشتم از مدرسه برمی گشتم،
دیدم بچه هاي محل دور یک مرد حلقه زدند. جلوتر رفتم که دیدم خود اوست. بالاخره از نزدیک دیدمش. تمام صحبت هایی که
دوستانم راجع به او می کردند، تمام آرزوهایی که همه آنها و من به زبان آورده بودیم، همه مانند یک فیلم سینمایی از جلوي
چشمانم رد شدند. بالاخره او را از نزدیک دیدم و این خود اولین قدم براي نزدیک شدن به او بود. روزهاي بعد هم چندین بار این
اتفاق رخ داد و بارها و بارها او را دیدم. یک سال گذشت و من دیپلم گرفتم. بعد ازگرفتن دیپلم به کلاس آرایشگري می رفتم تا
آموزش ببینم. در همین رفت و آمدها باز هم او را می دیدم. یک روز مادرم گفت: قرار است فردا برایت خواستگار بیاید.
خواستگار فرداي من همان مردي بودکه آرزوي به همسري درآمدنش را سال ها در دل داشتم. او آمد. او با همان اسب سفید
آرزوهایم آمد. عجب شبی بود. شبی باور نکردنی بود و به دور از تصورم. فرداي آن شب تلفن از دستم روي زمین گذاشته نشد. به
تمام دوستانم زنگ زدم و خبر دادم. هیچ کدام باورشان نمی شد. خودم هم باورم نمی شد. ما با هم ازدواج کردیم، غافل از این که
با ازدواجم دوره تنهایی ام هم شروع شده بود. دائم در اردوها بود و یا در تمرین به سر می برد، و من فقط با عکس قاب شده او درد
دل می کردم. خبرهاي جدید از او تیتر روزنامه ها بود و سهم من مزاحمت هاي تلفنی که سوهان روحم بود. در اوج آمادگی و
معروفیت. در یکی از بازي ها مصدوم شد و دیگر نتوانست به تمرینات ادامه دهد. در دوره ي خانه نشینی هیچ کس سراغش را
نگرفت. گاهی دوستان قدیمی اش به سراغش می آمدند. از اردو و تمرین خبري نبود، اما دیدم بعد از مدتی دیر آمدن ها و نیامدن
هایش به خانه به سر جاي خود باقی مانده است! یک روزکه به رفت و آمدهایش اعتراض کردم، مرا زیر مشت و لگد گرفت. تمام
آرزوهاي دوره نواجوانی ام زیر دست و پاي او لگدمال می شدند و تنها از آن آرزوها دردي مبهم بر دلم باقی می گذاشت. بعد از
مدّتی متوجه شدم او همسر دیگري اختیارکرده است. تمام محبت و احساسم به زیر پاگذاشته شده بود. با آن که می دانست فرزندي
در راه داریم، اما با بی اهمیتی مراکتک می زد و هیچ چیز جز افکار حیوانی اش برایش مهم نبود. دوره هایی که با دوستانش می
گذاشت، مشخص کننده احوالاتش بود. تازه فهمیده بودم که او معتاد هم شده است. دوره مصدومیتش تمام شد و باز بر سر تمرین
برگشت. اما دیگر ستاره تیم نبود. او در آسمان بی ارادگی خودش افول کرده بود و هنوز خودش باور نداشت. دیگر ازکف زدن ها
و هورا کشیدن ها خبري نبود. همه چیزش را باخته بود. خودش را، باورش را، استعدادش را، زندگیش را و حتی مرا. او غرق شد و
-1 .( مرا هم با خود به قعر دریاکشید. جوانی ام، آرزوهایم، عشقم، فرزندم و... کاش او پهلوان زندگی بود، نه قهرمان ورزش ( 1
.13/5/ جام جم، 81
* ماجراي دیگر:
-2 جلسه رسیدگی به اتهامات بازیکن تیم فوتبال برگزار می شود. رئیس شعبه 1610 مجتمع ویژه مبارزه با مفاسد اجتماعی با بیان
صفحه 39 از 98
بازیکن تیم استقلال تهران پس از دستگیري با صدور قرار بازداشت روانه زندان شده است و خبر برخی « م. خ » : این مطلب افزود
نشریات در خصوص صدور حکم دادگاه براي وي کذب است. وي افزود: براي این متهم قرار کفالت ده میلیون تومانی صادر شده
است که به دلیل معرفی نکردن کفیل به زندان منتقل شده است. وي گفت: حکم تعدادي از متهمان پرونده، به دلیل اقرار صریح و
ارتکاب عمل منافی عفت صادر شده است که پس از اجراي حکم آزاد شده اند. قاضی پرونده درباره تعداد متهمان این پرونده که
فعلًا در حبس به سر می برند تصریح کرد: شش نفر از متهمان این پرونده به زندان منتقل شده اند و علاوه بر این بازیکن فوتبال،
..7/3/ 2- کیهان، 81 .( چند نفر دیگر نیز به عنوان عاملا ن اصلی باند اغفال دختران در حبس هستند( 2
* فساد در قالب حمایت از زنان:
-3 یک شرکت مونتاز موتور سیکلت هاي ژاپنی در ایران که مدتی است با تبلیغات وسیع براي تعلیم رایگان موتور سواري به
دختران و زنان فعالیت مشکوکی را آغازکرده، مورد حمایت رسانه اي بیگانه قرارگرفته است. علاوه بر رادیو رژیم صهیونیستی که
و یک رادیوي اروپایی دیگر « بی. بی. سی » ضمن انتشار این خبر، از استقبال هزاران دختر و زن از این اقدام خبر داد، سایت اینترنتی
این خبر را با آب و تاب نقل کرده اند. این که یک شرکت مونتاز در صدد تعلیم موتور سواري به دختران و زنان آن هم به صورت
رایگان برآمده و توسط رسانه هاي بیگانه حمایت می شود، باید براي مسؤولین فرهنگی و امنیتی کشور، حساسیت زا باشد. قطعاً
.81 /8/ 1- جمهوري اسلامی، 12 .( بررسی این ماجرا، نکات جدیدي از ابعاد این اقدام مشکوك را روشن خواهد ساخت ( 1
*جشن تولد ومجالس شبانه:
گاهی از اوقات براي شکار دختران از مجالسی به نام مجلس دوستانه و یا جشن تولد استفاده می کنند. به عنوان مثال دختري دوست
دخترش را جهت شرکت در جشن تولدش دعوت می کند، اما وقتی او در آنجا حضور می یابد به دلخواه خود و یا به اصرار
دوستان نابابش و یا با راه هاي مختلف دیگر او را به راهی که نباید می رفت می کشانند. اینک به برخی از حوادثی که نتیجه این
مجالس است، جهت هوشیاري و بیداري توجه فرمایید: *هشدار به دختران: 1- از مهاباد خبر می رسد یک نوار (سی. دي) رقص
گروهی از دختران دانش آموز تبریزي، در فروشگاه هاي شهرهاي جنوب استان آذربایجان تکثیر و پخش شده است. این نوار را
عده ا ي سودجو در شهرهاي مختلف از جمله مهاباد، پیرانشهر و بوکان به فروش می رسانند در حالی که دختران داخل فیلم براي
شرکت در جشن تولد یکی از همکلاسی هایشان در منزلی به صورت خودمانی رقص و شادي کرده اند. گفته می شود چند تن از
این دختران پس از اطلاع از پخش نوار مذکور اقدام به خودکشی کرده اند. علاوه بر این گونه سی. دي ها، برخی مراسم هاي
عروسی که توسط فیلم بردارهاي سودجو فیلم برداري می شود، پس از مدتی فیلم ها سر از شهرهاي مختلف درآورده و به صورت
2- اعضاي یک باند فساد و فحشاء در نجف آباد دستگیر و تحویل مقام هاي قضایی .( نوار ویدئویی خرید و فروش می شوند ( 1
15 . مأموران مدیریت اطلاعات فرماندهی انتظامی شهرستان /8/ -1 جمهوري اسلامی، 81 -------------------- ..¬ شدند
نجف آباد در یک عملیات تعقیب و مراقبت موفق شدند باند بزرگ بیست و هفت نفره مرد و زن فساد و فحشاء را به دام اندازند.
این باند با برپایی مجالس لهو و لعب اقدام به اغفال دختران و زنان می کردکه با هماهنگی مقامات قضایی، بیست ویک نفر مرد و
شش زن و دختر دستگیر شدند. هم چنین از این باند یازده دستگاه خودروي سواري، یک دستگاه موتور سیکلت و چهل و دو حلقه
نوار و سی دي مبتذل کشف شد ( 1). * عناوین زیبا براي جذب دختران: 3- فرمانده مرکز اجرایی امر به معروف و نهی از منکر سپاه
ناحیه کرج از دستگیري چهل و دو دختر و پسر جوان در یک میهمانی شبانه در این شهرستان خبر داد. این عده که بیست و دو
دختر وبیست پسر هجده تا بیست وپنج ساله می باشند، در یک خانه ویلایی واقع در جاده چالوس- کرج دستگیر و تحویل مراجع
صفحه 40 از 98
قضایی شدند. در این میهمانی که حدود یکصد دختر و پسر شرکت داشتند، میزبان با هدف ممانعت از خروج میهمانان و عدم
25 . درهاي خانه را قفل و همه چراغ ها را /4/ امکان تماس با نیروي انتظامی، ----------------------- 1- کیهان، 81
خاموش کرده بود. به گفته این مقام انتظامی در جریان دستگیري این عده، مقادیر قابل توجهی سیگار و مشروبات الکلی خارجی
4- مأموران مبارزه با مفاسد اجتماعی ناحیه انتظامی فارس بیست و چهار دختر و پسرکه در یک جشن پارتی شبانه .( کشف شد ( 1
در شیراز به صورت زننده مشغول رقص بودند را دستگیرکردند. مأموران انتظامی شیراز به دنبال گزارش هاي مردمی و با هماهنگی
مراجع قضایی، هفده پسر و هفت دختر جوان راکه به صورت مختلط و بسیار زننده و نیمه عریان در حال رقص و پایکوبی به سر می
بردند، در منزلی واقع در شهر شیراز دستگیر کردند. افراد دستگیر شده که با ایجاد سر و صدا براي مردم منطقه ایجاد مزاحمت
میکردند با استفاده از رنگ، عباراتی به زبان انگلیسی بر روي صورت و بدن خود نوشته بودند و همگی آنان بین هجده تا بیست و
سه سال سن داشتند. از منزل مذکورکه یک منزل مجردي بود و براي برپایی مجالس لهو و لعب از آن استفاده می شد، یک دستگاه
آنتن ماهواره، سی و هشت حلقه دیسکت مبتذل و تعدادي فیلم ویدیویی مبتذل، عکس هاي مبتذل خوانندگان و دوربین فیلم
23 این افراد در شعبه 17 دادگاه عمومی شیراز محاکمه و هفده /8/ برداري کشف شد. -------------------- 1- قدس، 81
پسر دستگیر شده هرکدام به 58 ضربه شلاق و دختران نیز هر کدام به 28 ضربه شلاق محکوم شدند. دو نفر از برپاکنندگان این
5- عرضه فیلم جشن .( مجلس نیز به اتهام دایرکردن مجس لهو و لعب و تشویق جوانان به فساد با قرار صادره روانه زندان شدند ( 1
تولد یک دختر دانشجو در یکی از شهرهاي خراسان باعث بروز مشکلاتی براي دختران شرکت کننده در مراسم شده است. فرمانده
نیروي مقاومت بسیج خراسان در جلسه شوراي فرهنگ خراسان با اعلام این خبر ضمن هشدار به خانواده ها گفت: یکی از
دانشجویان شرکت کننده فیلم جشن تولد و رقص دختران را به قیمت بالایی فروخته است و متعاقب آن در سطح شهرهاي خراسان و
مشهد تکثیر شده است. براساس این گزارش، تکثیر این فیلم توسط مراکز غیرمجاز مشکلاتی را براي دختران شرکت کننده و
---- .( خانواده هاي آنها در برداشته است. تا کنون دختري که با خیانت به دوستانش نوار جشن را فروخته، شناسایی نشده است ( 2
.22/10/ 2-کیهان 81 4/11/ -1 کیهان 79 ------------------
* عکس یادگاري و تهدید:
اذا اتَیْتُمُوهُنَّ اجُورَهُنَّ مُحْصِ نینَ غَیْرَ مُسافِحینَ ( 1) وَ لا مُتَّخِذي اَخْدانٍ ( 2) وَ مَنْ یَکْفُرُ بِالایمانِ فَقَدْ حَبِطَ ...» : قرآن کریم می فرماید
با زنان پاکدامن اگر می توانید ازدواج کنید) به شرط اینکه مهریه آنها را بپردازید، و این ) « عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ
ازدواج از طریق مشروع باشد، نه اینکه ازدواج شما به صورت زنا و یا دوست گرفتن به طور پنهانی باشد... ( 3) یکی دیگر از
شگردهاي فریب دختران، گرفتن عکس یادگاري با آنان است. بعضی از مردان شیاد در ابتدا به دختر مورد نظرشان اظهار علاقه
فراوان می کنند، به گونه اي حرف می زنند که دختر نزد خود تصور می نمایدکه این جوان واقعاَ به او علاقه دارد. بعد از ارتباط
تقاضاي گرفتن عکس با یکدیگر را دارند. وقتی عکس گرفتند آن را حربه اي براي استفاده نامشروع از دختر قرار می دهند.
وگاهی به او می گوید: اگر فلان خواسته مرا جامه عمل نپوشانی، این عکس را به پدر و مادر و یا برادرت نشان خواهم داد، و یا
اگر آن دختر در ------------------------- 1- مسافحین، سِفاح: زنا. غیر مسافحین: به زنانی که زناکار و آلوده نباشند
گفته می شود. 2- اَخْدان جمع خِدْن: به معناي دوست و رفیق است. اما معمولًا به زنان و مردانی که رابطه نامشروع به وسیله دوست
9، اسراء/ 32 و طلاق/ 1. آینده شدن دارند، گفته می شود. 3- سوره مائده/ آیه 5. و مانند آن نساء/ 15 و 25 ، بقره/ 235 ، نَحْل/ 0
جوان دیگري را به عنوان همسر انتخاب کند، او را تهدید می کندکه عکس را به نامزدت نشان خواهم داد. وگاهی بدون این که
دختر مورد نظرش متوجه جریان باشد، در خیابان ازکنار او رد می شود و دیگري عکس می گیرد تا از آن بر علیه او سوء استفاده
صفحه 41 از 98
کند. ** زنی با مراجعه به کلانتري 163 اوین، طی شکایتی عنوان کردکه در چند روزگذشته، چند جوان با ایجاد مزاحمت تلفنی
براي خانواده وي، تهدیدکرده اند که عکس هایی از دختر شانزده ساله ام در اختیار دارند که اگر مبلغ یکصد هزارتومان پول به
آنها پرداخت نشود، آنها با استفاده از دستگاه هایی که در اختیار دارند، از این عکس ها سوءاستفاده خواهندکرد. در پی این
شکایت و آموزش هاي لازم از سوي مأموران مبنی بر قبول خواست این افراد براي تحویل پول درخواستی، قرار لازم گذاشته شد و
هنگامی که این سه نفر در محل حاضر شدند تا پول را دریافت کنند، از سوي مأموران دستگیر و با تشکیل پرونده، هر سه متهم
تحویل مجتمع امور جنایی تهران شدند. در بررسی و تحقیق در خصوص اعمال مجرمانه این سه جوان، هویت آنها وحید. د، پویا. خ
و امیر اتابک. خ اعلام شد. در جسله تحقیق، ابتدا دختر جوان خطاب به قاضی گفت: یک روزکه از مدرسه می آمدم، با امیر اتابک
آشنا شدم و هر دو به یک کافی شاپ رفتیم و در ادامه او عنوان کردکه با نامادري اش زندگی می کند و به پول احتیاح دارد و من
مقادیري پول به او دادم. دختر جوان در ادامه گفت: با ادامه این ارتباط، تعدادي عکس یادگاري گرفتیم و یک روز تلفن خانه به
صدا درآمد و امیر اتابک به اتفاق دوستانش مرا تهدیدکردند که اگر به آنها پول بیشتري ندهم، عکس هاي مرا دستکاري کرده و
آنها را در اختیار نزدیکانم قرار خواهند داد. با ثبت اظهارات دختر نوجوان، هر سه متهم با اعتراف به اعمال مجرمانه خود عنوان
کردندکه پس از آشنایی با دختران جوان و جلب اعتماد و اطمینان شان، از آنها عکس گرفته و سپس اخاذي می کرده اند. در پی
این اظهارات، قاضی پرونده با صدور قرار قانونی، هر سه متهم را براي تحقیق بیشتر به شعبه 5 آگاهی تهران ارجاع کرد تا در
خصوص سوابق و دیگر اعمال مجرمانه آنها تحقیقات تکمیلی صورت پذیرد. قاضی پرونده در این باره به خبرنگار ما گفت:
متأسفانه برخی از دختران نوجوان بدون توجه به برخی از رفتارها، اقدام به ارتباط با دیگران می کنند و این افراد شیاد با بهره گیري
از احساسات پاك این نوجوانان، براي آنها ایجاد مشکل و مزاحمت می کنند. در این خصوص لازم است خانواده ها دقت لازم را
---------------------- .( درکنترل فرزندان خود اعمال کنند و آنها را از نیات افراد شیاد و مجرمان حرفه اي اگاه سازند ( 1
.18/7/ -1 جام جم، 81 ----
* تهدیدهاي دروغین:
بعضی اوقات با این که عکسی درکار نبوده، برخی جوانان آلوده براي آن که با دختر مورد نظرشان ارتباط برقرار نمایند، و او را
تسلیم خواسته هاي نامشروع شان کنند، به دروغ اظهار می دارند که اگر با من رابطه نداشته باشی و یا چنین کاري را انجام ندهی،
آبرویت را با نشان دادن فیلم و عکسی که مخفیانه از توگرفته ام می برم. در این گونه مواقع دختران نباید سادگی به خرج دهند و
خوش باوریشان گُل کند و فوري حرف هاي این جوانان را باورکنند. بلکه باید به خاطر حفظ عفت و پاکدامنی شان و براي آن که
خود را از شر چنین جوانانی رها سازند، بگویند: شما هرکاري می توانی انجام بده. اما من هم حقیقت را به پدرم یا برادرم یا دایی ام
می گویم و آنها هم به حسابت خواهند رسید. با این سخن دختر، جوان آلوده احساس ترس می کند و پیش خود فکر می کند شاید
حرف او راست باشد. و بر فرض آن که داشتن عکس و فیلم صحت داشته باشد، بسیاري از جوانان به خاطر حفظ آبرویشان و به
علت ترسیدن از عواقب کار، نمی آیند عکس دختري را پخش کنند، و یا به این و آن نشان دهند. بلکه تمام این حرف ها و
تهدیدها شگردهایی است که براي فریب و شکار دختران به کار می برند. و بهتربن راه براي چنین دخترانی آن است که اصلًا
توجهی به سخنان این افراد نداشته باشند و براي آن که از مزاحمت و تهدید تلفنی نجات یابند، در منزل، گوشی تلفن را برندارند و
جز در مواقع اضطراري بیرون نروند مگر آن که با مادر و یا برادر و یا پدرشان باشند. و در وقت رفت و آمد به مدرسه و دانشگاه، به
حرف هاي جوانان مزاحم هیچ توجهی نکنند.
صفحه 42 از 98
« آشکارکر دن زبنت آلات و طلاجات »
اشاره
1) اي پیامبر! به زنان مؤمنه و پاکدامن بگو نزد نامحرمان زینت خود ) « وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ.... وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ » : قرآن کریم می فرماید
را آشکار نسازند. آشکارکردن زینت و طلا به وسیله برخی زنان عامل دیگري است که باعث شکار آنان می گردد. وقتی مرد یا
زنی دید که خانمی چند النگو، انگشتري و زنجیر طلا به همراه دارد پیش خود فکر می کند طلاهاي این خانم حدود چند صد هزار
تومان ارزشی دارد. وقتی این وسوسه شیطانی به ذهنش خطورکرد از همان جا نقشه ربودن و سرقت را می کشد وگاهی چنان
شهوت پول جلوي فکرش را می گیردکه به عواقب کار توجه نمی کندکه شاید به دام بیفتد وگاهی در هنگام سرقت مرتکب تجاوز
به عنف و قتل می گردد. اینک به وقایعی که در اثر دوري از قرآن کریم اتفاق افتاده توجه فرمایید: --------------------
-1 نور/ 31 . * حوادثی ناگوار اما آموزنده: 1- سه سارق مسلح که مبادرت به آدم ربایی و سرقت از زنان می کردند، در شعبه
1603 جنایی تهران محاکمه شدند. در ساعت 13 روز هجده شهریور ماه در خیابان کتابی در پاسداران، رهگذران مشاهده کردند که
زن جوانی با بیرون انداختن خود از شیشه یک خودرو پیکان، از مردم درخواست کمک کرد. دقایقی پس از این حادثه، چند نفر از
مردم که متوجه این آدم ربایی شده بودند، به یاري زن جوان شتافته و توانستند با سدکردن راه عبور خودروي پیکان، سرنشینان آن
را- که سه جوان بودند- دستگیرکنند و تحوبل مأموران انتظامی دهند. زن جوان که از ترس می لرزید به مأموران گفت: معلم هستم
و پس از تعطیلی مدرسه قصد عزیمت به خانه ام را داشتم، سوار خودروي این سه جوان- که فکر می کردم خودرو مسافرکش است
شدم و چند دقیقه بعد آنها با تهدید سلاح، قصد ربودن مرا داشتندکه براي نجات، خود را از داخل خودرو بیرون انداختم و با آن
که مسافتی روي زمین کشیده شدم، اما باکمک مردم این افراد دستگیر شدند. با تشکیل پرونده اي در این خصوص، مشخص شد
این متهمان مختار. ش، عباس. س و مهدي. ر نام دارند. با انتقال متهمان به شعبه 1603 جنایی تهران، قاضی پرونده دستور تحقیق در
این زمینه را صادرکرد و این سه متهم تحویل آگاهی تهران شدند. متهمان در بازجویی اعتراف کردند علاوه بر ربودن خانم معلم،
چند روز پیش یک زن جوان را در خیابان رسالت ربوده و پس از سرقت طلاهاي او، با تهدید سلاح کمري وي را در یک محله
خلوت از خودرو بیرون انداخته و متواري شده اند. در پی این اعترافات، پرونده متهمان به همراه یک قبضه سلاح جنگی به آگاهی
تهران انتقال یافت و قاضی پرونده با حضور شاکیان، این سه متهم را محاکمه کرد. در این جلسه ابتدا معلمی که در خیابان کتابی از
سوي سارقان مسلح مورد حمله قرارگرفته بود، خطاب به قاضی گفت: با آن که سه ماه از ماجراي آن روز می گذرد، اما دچار
مشکلات شدید روحی شده ام، به طوري که هر شب کابوس می بینم و یادآوري آن لحظه ها که مجرمان مرا روي زمین می
کشیدند، هنوز برایم درد آور است. در پی اظهارات این شاکی، قاضی با تفهیم اتهام به هر سه متهم در خصوص آدم ربایی، اخاذي
و سرقت مسلحانه، محاکمه خود را آغازکرد. متهمان اعتراف کردند هر سه در یک شرکت دولتی همکار بوده اند، اما پس از
اخراج از شرکت تصمیم گرفته اند یک کار بزرگ انجام دهند. بنابراین مبادرت به تهیه یک قبضه اسلحه و سپس سرقت و
زورگیري کرده اند. در پی اعترافات متهمان و درخواست عفو و بخشش آنها از دادگاه، قاضی پرونده اعلام کرد حکم مربوط به
متهمان به زودي اعلام خواهد شد( 1). * عاقبت نشان دادن طلا و جواهرات دختران در خیابان: 2- دختر جوانی که مقادیري طلا و
جواهر به همراه داشت، پس از عنوان کردن مسیر خود به راننده یک خودروکه دو سرنشین دیگر داشت، سوار آن خودرو شد. چند
دقیقه بعد یکی از سرنشینان این خودروکه تصور می شد مسافر است، با تهدید چاقو از این دختر خواست تا بدون کوچک ترین
حرکتی درون خودرو آرام بگیرد. دقایقی بعد این دختر با انتقال به بیابان هاي اطراف تهران از سوي این افراد مورد حمله قرارگرفت
و پس از سرقت طلاها، وي از سوي یکی از این افراد مورد تعرض قرار گرفت و هر سه سارق با باقی گذاشتن وي در بزرگراه
صفحه 43 از 98
آزادگان از محل متواري شدند. پس از این حادثه دختر جوان پس از تماس تلفنی با والدین خود موضوع را براي آنها بازگوکرد و
در این ارتباط شکایتی از سوي دختر جوان در شعبه 1607 جنایی تهران مطرح شد. در پی این شکایت به دستور قاضی پرونده
----------- .( دستور قضایی لازم صادر و با ارجاع پرونده به شعبه 5 آگاهی تهران، تحقیق مأموران در این خصوص آغاز شد( 2
20 . * هشدار به خانواده ها: 3- معتادي که دختر بچه اي را به /9/ 2-جام جم(ضمیمه)، 81 .14/9/ -1 جام جم، 81 -------------
خاطر النگوهایش به قتل رسانده بود،بازداشت شد. جسد این دختر شش ساله روز پنج شنبه گذشته در چاهی در اکبرآباد مهرشهر
مأموران پلیس 110 این شهرستان عملیات وسیعی را براي « آرزو عبادي » کرج کشف شد. در پی ناپدید شدن این دختر بچه به نام
یافتن وي آغاز و سرانجام جسد او را در چاهی در حوالی منزل آنان کشف کردند. در تحقیقات به عمل آمده مشخص شدکه آرزو
بیست و نه ساله به قتل رسیده است. در بازجویی به عمل آمده از قاتل گفته شدکه آرزو « راسخ. م » توسط پسر معتاد همسایه به نام
قصد دیدن مادرش که در برخی مواقع به مادر قاتل کمک می کرد، به منزل آنان رفته و قاتل با دیدن النگوها در دستان آرزو، او را
به درون زیرزمین کشانده و پس از قتل وي النگوهایش را به سرقت برد. پرونده این جنایت فجیع هم اکنون در شعبه 45 دادگاه
جنایی کرج در دست رسیدگی است ( 1). * داستان دیگر: 4- مأموران نیروي انتظامی موفق شدند سارقانی را که با ترفندهاي
.19/12/ خاصی خودرو و طلاجات و اشیاي قیمتی بانوان را سرقت می کردند، ------------------- 1- کیهان، 80
دستگیرکنند. درپی شکایت متعدد شهروندان به اداره آگاهی تهران بزرگ مبنی بر این که افرادي در سطح شهر به زور اقدام به
سرقت خودرو و طلاجات از خانم ها می کنند، براي شناسایی و دستگیري سارقان چند اکیپ از مأموران مجرب و زبده، تحقیقات
وسیع وگسترده اي را به طور مستمر آغازکردند و پس از یک سري کارهاي اطلاعاتی و تعقیب و مراقبت هاي ویژه موفق شدند
یکی از سارقان به نام محمد با اسم جعلی شاهرخ را در یکی از هتل هاي تهران شناسایی و در عملیاتی هماهنگ وي را دستگیر
کنند. در هنگام دستگیري، یک دستگاه خودرو پراید مسروقه نیز شناسایی شد. متهم در تحقیقات اولیه به دوازده فقره سرقت
5- تعقیب وگریز مأموران آگاهی وگشت کلانتري با دو سارق گردنبد .( خودرو و طلاجات و اخاذي از خانم ها اعتراف کرد( 1
قاپ به نتیجه رسید و با شلیک چند تیر هر دو سارق دستگیر شدند. مأموران انتظامی هنگام گشت زنی وکنترل غیر محسوس در
حوزه استحفاظی کلانتري 128 ، متوجه شدندکه سرنشینان یک دستگاه موتور سیکلت هونداي قرمز رنگ با نزدیک شدن به یک
زن و مردکه از عرض خیابان عبور می کردند، گردنبند این زن را قاپیدند و از محل متواري شدند. -----------------------
13 . در پی این ماجرا، مأموران با تعقیب سارقاق و هشدارهاي پیاپی چند تیرهوایی شلیک کردند، اماسارقان /4/ -1 کیهان، 80 ---
بدون توجه له این هشدارها به راه خود ادامه دادند که مأموران با شلیک به لاستیک موتور سیکلت موفق شدند هر دو سارق را به
دستگیر کنند. با تحویل متهمان به شعبه 18 آگاهی تهران، تاکنون آنها به پنج فقره کیف قاپی « مصطفی. ن » و « ولی اله. ف » نام هاي
- در خیابان خیام و تهران پارس اعتراف کرده اند. تحقیق از متهمان ادامه دارد 1. * حوادث آموزنده و عبرت انگیز براي زنان: 6
سارقان حرفه اي با استفاده از سادگی پیرزن شصت ساله کرمانشاهی پس از سوار کردن وي در خودرو پراید، پانزده عدد النگویش
را به سرقت بردند و او را تا حد مرگ کتک زدند. سارقان به بهانه کمک به این پیرزن و رساندن وي به مقصد، او را سوار
خودروکردند و پس از تغییر مسیر با فشر آوردن به سر وگردنش، یکی یکی النگوهایش را درآوردند و با قساوت بسیار تا حد
مرگ او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. پس از اطلاع مأموران دایره جنایی و گرفتن مشخصات خودروي سارقان، بلافاصله این
30 ، ضمیمه ص 3. آگاهی کلیه شهرستان ها مخابره /5/ موضوع به اطلاع ادارات ----------------------- 1- جام جم، 81
شد و درکمتر از سه روز، سارقان در شهرستان قم شناسایی و بازداشت شدند و به کرمانشاه انتقال یافتند. پس از بررسی مشخصات
آنها معلوم شد که سارقان حرفه اي هستند و سال گذشته به همین روش طلاجات خانمی را به ارزش چهارصد هزار تومان به سرقت
7- به گزارش روابط عمومی عقیدتی سیاسی ناحیه انتظامی کرمان سه تن از سرنشینان یک اتومبیل .( برده و متواري شده اند ( 1
صفحه 44 از 98
پیکان کرم رنگ ضمن گشت زنی در خیابان هاي کرمان، زنانی که جواهرات زیادي بر خود آویخته بودند، انتخاب می کردند و
بین ساعت هشت تا نه شب طعمه خود را در خیابانی خلوت گیر انداخته و پس ازکشیدن کیسه اي بر سر و صورت آنها، با زور به
خارج از شهر می بردند و در نقطه اي خلوت جواهرات این زنها را به زور سرقت می کردند و دوباره در یکی از خیابان هاي شهر
رها می کردند، که این افراد توسط مأموران مخفی پلیس به دام افتادند( 2). * زنانی که طلاهایشان بلاي جانشان شد: 8- چندي قبل
بیست و چهار ساله به همراه همسرش براي تزریق آمپول فرزندش به درمانگاهی در شهرستانی مراجعه کردند، ----- « محمد- ف »
12 . و به علت نبودن تزریقات چی درمانگاه به منزل او /5/ 2- جمهوري ا سلامی، 78 .22/9/ -1 کیهان، 80 ---------------
محمد با دیدن گردنبند طلاي او، دچار وسوسه شده در ذهن خود نقشه قتل آن زن « ... خانم » رفتند و به هنگام تزربق آمپول توسط
را طراحی کرد. محمد دو ساعت بعد از خارج شدن از خانه زن تزریقات چی به بهانه جا ماندن کلید منزل و دریافت آن به منزل او
-9 .( مراجعه کرده و با حیله و نیرنگ داخل رفت و آن زن وکودك خردسالش را به قتل رساند و گردنبندش را به سرقت برد( 1
قاتل زنان اراکی ضمن معرفی همدستان خود تاکنون به قتل 9 زن اعتراف کرده است. ابوطالب. م و یزدان. ك که در اراك به
خرید و فروش نان خشک، فروش موز وکمپوت مقابل بیمارستان ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وکرایه تیوپ مقابل پیست
اسکی شازند اشتغال داشتند و هر دو متأهل و داراي دو سه فرزند هستند، با دادن وعده هاي واهی زنان به مناطق خلوت می
کشاندند و پس از آن که آنها را با روسري خفه می کردند، طلاهاي آنها را به سرقت می بردند. قاتلان انگیزه قتل ها را پس از
سرقت طلاجات مقتولان، نداشتن وجهه اجتماعی نزد خانواده و طرد شدن از سوي آنها اظهارکردند. همچنین یزدان که همسرش با
- وجود چند فرزند از او طلاق گرفته، قتل زنان را نوعی انتقام جویی ذکر کرده است. -------------------------- 1
16 . ابوطالب و یزدان که یک مورد از قتل ها را با معاونت زنی به نام ستاره انجام داده اند، به زنان می گفتند که /10/ کیهان، 76
مثلًا، طلاي زیادي را سراغ دارند که می توانند آن را به قیمت ارزان بخرند و یا مرد پولداري هست که در پی همسر مناسبی است و
مقتولان را به انگیزه خرید طلا و یا آشنایی با مرد مذکور از خانه بیرون می کشیدند و در جاي مناسب آنها را به قتل می رساندند.
. 81 مطابق 4 محرم 1424 /17/ 1- کیهان، جام جم، ایران 12 .( تحقیقات در خصوص این پرونده ها ادامه دارد ( 1
* راه برقراري امنیت در جامعه:
س- براي جلوگیري از این حوادث تلخ چه باید کرد؟ ج- ضمن این که دولت وظیفه دارد در جامعه امنیت را حاکم کند و نیز
برخی از مسؤلین و سران احزاب وگروه ها براي جلب طرفدار و مرید از شعارهاي انحرافی و ضد اخلاقی اجتناب کنند، خود مردم به
ویژه زنان هم نقش اصلی را در برقراري امنیت دارند و اگر زنان بخواهند جان و آبرویشان حفظ شود، چاره اي ندارند جز آن که به
هویت مذهبی و ملی خویش بازگر دند. و اگر عده اي از زنان به سبک غربی در حالی که آرایش کرده و طلا و زیورشان نمایان
است در خیابان ظاهر شدند، بدانند مورد تعرض اعم از سرقت اموال، آزار و اذیت بدنی و جنسی فرار خواهند گرفت وگاهی از
اوقات نیز علاوه بر سرقت اموال و تعرض جنسی، جانشان در معرض خطر قرار خواهد گرفت و از همه مهم تر آبرویشان از بین
خواهد رفت. همان طوري که درکشور این وقایع اتفاق می افتد.
* ارتباط تلفنی:
سخن گفتن با زن نامحرم به ویژه زن جوان بیش از حد ضرورت، گناه محسوب می گردد، و فرقی بین سخن حضوري و تلفنی
نیست. اگر چه حضوري خطرش بیشتر است، به خاطر آن که صداي زن مخصوصاً وقتی درباره رابطه نامشروع باشد محرك تر
سخن گفتن زن با مرد نامحرم از دام هاي شیطان (براي « حَدیثُ النِّساءِ مِنْ مَصائِدِ الشیْطانِ » : است. امام صادق (علیه السّلام) فرمود
صفحه 45 از 98
نَهی اَنْ تَتَکَلّمَ الْمَراةُ عَندَ غَیْرِ زَوُجِها وَغَیرِ » : ایجاد گناه و رابطه نامشروع بین آن دو) است ( 1). رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) سخن گفتن زنها را با غیر شوهر و غیر محرم « ذي مَحْرمٍ مِنْها اکْثَرَ مِنْ خَمْسِ کَلَماتٍ مِمّا لابُدَّ لَها مِنْهُ
ممنوع نمودند، مگر اینکه ناچار باشند. در این هنگام هم بیش از پنج کلمه سخن ------------------- 1- دعا ئم الاسلام،ج
2 ،ص 214 گفتن با نامحرم روا نیست (منظور آنکه با چندکلمه ي مختصر مقصود خود را بیان کند) 1. یکی از راه هاي شکار
دختران رابطه تلفنی است. برخی از جوانان براي فریب دختران از این وسیله استفاده می کنند و آن قدر پشت تلفن الفاظ جذّاب و
شیرین به کار می برند که اکثر دختران باورشان می شود. در حالی که او دانه می ریزد تا صیدش را به دام افکند. رسول گرامی
مرد نباید با زن نامحرم « لا یَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِاِمْراةٍ ، فَما مِنْ رَجُلٍ خَلا بِاِمْرِأةٍ الاّ کانَ الشَّیطانُ ثالِثَهُما » : اسلام (صلّی الله علیه و آله)فرمود
خلوت کند. هیچ مردي با زن نامحرم خلوت نمی کند، مگر آن که سومی آن دو، شیطان است (تا آن زن و مرد نامحرم را به گناه
وادارکند) ( 2). بعد از بیان چند حدیث به یک حادثه که نتیجه دوري از سخنان حضرات معصومین(علیهم السّلام) است، توجه
فرمایید: **وارد اتوبوس که شد با نگاهی گذرا به دنبال صندلی خالی گشت. یک جاي خالی کنار پنجره توجهش را جلب کرد.
- عینک آفتابی اش را از روي چشمانش برداشت و در جیبش گذاشت و آرام بر روي صندلی ------------------------ 1
2- دعائم الاسلام، ج 2 ،ص 214 و مانند آن بحار الانوار،ج 13 . بحار الانوار،ج 100 ، ص 243 ، و من لایحضره الفقیه: ج 4 ،ص 3
،ص 350 ، ج 63 ،ص 251 ، ج 72 ص 197 ، ج 104 ، ص 48 . نشست و ساك دستی اش را روي پاهایش قرار داد و از پنجره به پیاده
رو خیره شد. اتوبوس راه افتاد، ولی او هم چنان چشمانش به پیاده رو خیره مانده بود. گویی با عبور پیوسته عابران، صفحات دفتر
خاطرات ذهنش ورق می خورد. از بچگی تنها بودم و در زندگی ام تنها یک دوست صمیمی داشته ام. هشت سال پیش، زمانی که
تنها بیست و دو سال داشتم یک روز از سرکار به خانه آمده بودم که تلفن زنگ زد. دختري به اسم مونا که به صورت اتفاقی
شماره ما راگرفته بود، پشت خط بود. پس از دقایقی که از صحبت با اوگذشت، از او خواستم باز هم به من تلفن بزند و پس از چند
بار گفتگوي تلفنی و شناخت مختصري که از او به دست آوردم، به وي علاقه مند شدم و چنین بود که پس از تماس هاي تلفنی،
ملاقات هاي حضوري ما آغاز شد. مونا یک سال بودکه به دانشگاه می رفت و دانشجوي رشته پزشکی بود. احمد ادامه می دهد: به
هم انس گرفته بودیم. از این رو به او پیشنهاد ازدواج دادم. او نیز پذیرفت. فقط یک مشکل داشتیم، آن هم پدر و مادر مونا بودند.
چرا که ممکن بود با ازدواج دخترشان با یک فرد غریبه مخالفت کنند. بنابراین مونا او را به عنوان برادر یکی از دوستانش به
خانواده اش معرفی کرد. ولی مادر مونا که نفوذ زیادي روي شوهرش داشت با این وصلت مخالفت کرد و حاضر به قبول ازدواج من
و مونا نشد. احمد می گوید: من و مونا عاشق هم شده بودیم و اگر روزي هم دیگر را نمی دیدیم، احساس دلتنگی شدیدي می
کردیم. می خواستم به هر صورتی که شده با مونا ازدواج کنم. بنابراین چاره اي نداشتم جز این که صبرکنم. پس از پنج سال انتظار
بالاخره وقتی براي بیست و هفتمین بار به نزد پدر و مادر مونا رفتم، با ازدواج ما موافقت کردند. آنها در مرحله اول یک میلیون
تومان شیربها، یک سرویس طلا، حق طلاق و مسکن با دختر و برپایی جشن بزرگ نامزدي را شرط کردند تا شاید من از ازدواج
منصرف شوم، ولی همه شروط آنها را پذیرفتم و این چنین بودکه من و مونا نامزد شدیم و قرار شد یک سال پس از نامزدي،
عروسی کنیم. در مدتی که نامزد بودیم، هر وقت به منزل مونا می رفتم با بی احترامی هاي مادر مونا مواجه می شدم ولی با خود می
گفتم: فقط باید صبر کرد. بیشتر از شش ماه از نامزدي ما نگذشته بود که یک روز مادر مونا به من تلفن زد وگفت که دیگر مونا
نمی خواهد با تو زندگی کند. احمد ادامه می دهد: ابتدا باور نکردم و با خودم گفتم: این هم یک حقه است تا من را از تصمیم
خود منصرف کنند. ولی پس از چند روزکه از مونا خبري نشد، کم کم باورم شد که مونا از تصمیم خود منصرف شده است. یک
ماه گذشت و از مونا خبري نشد، تا این که یک روز تلفن زنگ زد. مونا بود، در حالی که گریه می کرد از من پرسید: چرا به
دیدنش نمی روم. من نیز ماجراي تلفن مادرش را به اوگفتم. احمد مکثی می کند و ادامه می دهد: پس از تلفن مونا فهمیدم که پدر
صفحه 46 از 98
مونا شخصی را استخدام کرده تا با معرفی کردن خود به عنوان دوست من بدگویی مرا پیش مونا بکند و بگوید که احمد خلافکار
است. احمد می گوید: این چنین بودکه اعتماد مونا از من سلب شده بود و به خانه ما نمی آمد. پس از این ماجرا من تنها راه چاره
را، اقدام به فرار دیدم و از مونا خواستم که با هم به یکی از شهرستان هاي دور از تهران برویم و زندگی مان را آغازکنیم، ولی مونا
نمی توانست دوري از خانواده اش را تحمل کندو با این پیشنهاد من مخالفت کرد. مدتی نگذشته بودکه پدر و مادر مونا به اجبار
مونا را همراه خود به کانادا بردند و این چنین بود که تمام امیدها و آرزوهایم تبدیل به یأس و نا امیدي شد. مدتی که از رفتن
موناگذشت، در یکی از پارك ها با دختري آشنا شدم و براي این که بتوانم مونا را فراموش کنم، تصمیم به دوستی با آن
دخترگرفتم. اسمش شکوفه بود و بیست و سه سال سن داشت. وقتی با هم حرف می زدیم، حرف هایش برایم دلنشین بود. زیبا
حرف می زد و تمام حرف هایش، حرف هاي دل من بود. احمد ادامه می دهد: نمی دانم چه طور، فقط این را می دانم که شیفته
شکوفه شده بودم و اگر یک روز او را نمی دیدم و یا صدایش را نمی شنیدم آن روز، روز بدي برایم بود. شکوفه دیپلمش راگرفته
بود و در یک شرکت به عنوان منشی کار می کرد. شکوفه می گفت: پدرش معتاد است و بعد از مرگ مادر، پدرش زن دیگري
گرفته و او با پدر و نامادري اش زندگی می کند. شکوفه همیشه از نامادري اش و بدرفتاري هاي اوگلایه می کرد و می گفت که
از او متنفر است. احمد می گوید: پس از سه ماه که از آشنایی من و شکوفه می گذشت، با هم ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان
آغاز شد. پس از مدتی متوجه شدم که تمام حرف هاي شکوفه درباره پدر و نامادري اش دروغ بوده است و مادر شکوفه زنده
است، ولی پدرش سال هاست که فوت کرده است. کم کم اخلاق شکوفه هم تغییرکرد. توقعاتش روز به روز بیشتر شد. هر روز به
بهانه اي خانه را ترك می کرد و به منزل مادرش می رفت. تا این که یک روز وقتی از سرکار به خانه آمدم با تعجب دیدم که تمام
وسایل و اثاثیه منزل مفقود شده است. ابتدا تصورکردم که دزد آمده، اما وقتی با شکوفه تماس گرفتم، متوجه شدم که شکوفه به
همراه مادرش اثاثیه منزل را با عنوان این که جهیزیه خودش است، به منزل مادرش برده است. چندي بعد شکوفه به دادگاه رفت و
.22/8/ 1- جام جم، 81 ( مهریه اش را به اجراگذاشت... ( 1
* ازدواج هاي خیابانی:
ارتباط برقرار نمودن پسران با دختران نامحرم درکوچه و خیابان، راه دیگري براي به دام انداختن دختران است. اکنون به ماجراي
برخی از دخترانی که گرفتار شده اند، توجه فرمایید: * گول حرف هاي این شیاد را خوردم: 1- از پله هاي مجتمع امور جنایی که
بالا می روي، روي نیمکت طبقه اول ساختمان، چند مرد و زن می بینی که هرکدام درکنار متهمی که دست بندي به دست دارد و
به انتظار شنیدن نامش از سوي شعبه است، به آارامی با یکدیگر صحبت می کنند. دختر جوانی که شاید بیشتر از شانزده سال سن
ندارد، صورت خود را میان دست هایش پنهان کرده است و گویی دلش نمی خواهدکسی اشک هایش را ببیند. وارد اتاق قاضی
شعبه 1612 جنایی می شویم. هنوز احوالپرسی صورت نگرفته است که یک باره صداي فریاد و مشاجره دو نفرکه گریبان هم
راگرفته اند، مأموران انتظامی را وادار به مداخله می کند. اگر چه طرفین نزاع با مداخله مأموران از یکدیگر جدا شده اند، اما هم
چنان خط و نشان می کشند و یکدیگر را تهدید می کنند. مأموري که پرونده را دقایقی پیش به اتاق قاضی شعبه 1604 جنایی
تهران تحویل داده است، دختر و پسر جوان را- که یکی از آنها شاکی و دیگري متهم است- به اتاق قاضی فرا می خواند. پدر و
مادر هر دو طرف، قصد دارند وارد اتاق شوند، اما از ورود آنها جلوگیري می شود و این بار دختر و پسر جوان با فاصله کمی مقابل
میز قاضی می نشینند. دختر جوان که شاکی پرونده است، با اولین سؤال قاضی، در حالی که بغض کرده است، می گوید: آقاي
قاضی! من گول حرف هاي صد تا یک قاز این شیاد را خوردم. او هر روز بر سر راهم قرار می گرفت و خودش را کشته مرده من
معرفی می کرد، در حالی که موجود بدبختی است که فقط نام انسان را یدك می کشد، او مرا وادار به دزدي از والدینم کرد. من
صفحه 47 از 98
ساده لوح با برداشتن پولی که پدرم قصد داشت با آن همراه مادرم راهی سفر زیارتی شود، از خانه فرارکردم و با او همراه شدم، اما
پس از آن که پوال ها را از من گرفت، مراکه دیگر روي بازگشت به خانه نداشتم در یکی از ویلاهاي شمال رها کرد وگریخت.
رئیس شعبه 1604 جنایی تهران می گوید: هر روز شاهد ارجاع چنین پرونده هایی هستیم. افراد فرصت طلب و سودجو با قرارگرفتن
در مسیر دختران جوان و حتی ارتباط با خانواده آنها، اطمینان و اعتماد آنان را جلب می کنند و بعد مبادرت به سوءاستفاده
وکلاهبرداري می کنند و متأسفانه گاه لطمات جبران ناپذیري بر شخصیت فرد و خانواده اش وارد می شود. قاضی دادگاه در ادامه
می گوید: در این پرونده دختر جوان با اغفال از سوي جوانی که در بررسی سوابق او مشخص شده است به مواد مخدر نیز اعتیاد
دارد، مجبور به فرار از خانه شده است وکار به آنجا رسیده است که والدین دو طرف در راهروي دادگاه گریبان یکدیگر را گرفته
اند و هر یک، دیگري را مقصر می داند. * دوستی بهانه اي براي سرقت: در شعبه 14 آگاهی تهران، پسر جوانی که لباس سیاه به
تن دارد و چند دقیقه پیش با صدور حکم قضایی مهر زندانی به پرونده اش خورده است، بار دیگر در آگاهی حضور یافته است تا
به زندان انتقال یابد. او سعی دارد از مقابل دوربین عکاسی خبرنگار فرار کند. رئیس شعبه در پاسخ به نوع جرم او، ما را به اتاق
معاونت عملیاتی آگاهی راهنمایی می کند. معاون آگاهی درباره پرونده می گوید: متهم پس از آشنایی با دختر جوان در خیابان،
از او تقاضاي ازدواج می کند و در ادامه آشنایی از او می خواهد براي آن که بتواندراحت تر با یکدیگر ارتباط و تماس داشته
باشند، بهتر است یک شماره تلفن همراه خریداري کنند. این متهم از دختر جوان- که تمامی گفته هاي او را در قالب جملات زیبا
و فریبنده می پذیرد- می خواهد یک میلیون تومان طلاي خود را از منزل خارج کند تا هر دو با مراجعه به بازار، آن را به فروش
برسانند. در میانه راه، جوان متهم- که اکنون از سوي مأموران شعبه 14 آگاهی تهران دستگیر شده است- به دختر جوان می گوید:
وقت ناهار است و پیشنهاد می کند به اتفاق هم در یک رستوران ناهار بخورند. زمانی که وارد رستوران می شوند، متهم به بهانه
دستشویی از دختر می خواهد منتظر بماند و با سرقت طلاها از در دیگر رستوران متواري می شود. در کنار مسائل مطرح شده،
رئیس شعبه 1603 جنایی تهران درباره ازدواج هاي قلابی می گوید: در این ارتباط، پرونده هاي مختلفی وجود دارد. برخی از
دختران و پسران مجرم که در اندیشه کلاهبرداري از یکدیگر هستند، ابتدا با زمینه سازي مختلف خود را هنرپیشه، سرمایه دار،
کارخانه دار و حتی داراي امکانات درکشورهاي غربی معرفی می کنند و پس از جلب اعتماد و اطمینان طرف مقابل، به راحتی
اقدام به ربودن اموال او می کنند. براي نمونه، پرونده اي که چندي پیش به آن رسیدگی شد، درباره فردي بودکه با ظاهري آراسته،
خود را یکی ازکارگردانان مطرح سینما معرفی می کرد و با اجاره دفتري در شمال تهران و درج آگهی در جراید، پس از مراجعه
زنان و دختران با شناسایی آنهاکه از وضعیت مالی مناسبی برخوردار بودند، از خانواده آنها دخترشان را خواستگاري می کرد و پس
از جلب اطمینان با ترفندهاي مختلف مبادرت به دریافت پول می کرد. سپس بدون آن که رد پایی از خود باقی گذارد، متواري می
شد. جالب است بدانید پس از دستگیري آن فرد مشخص شد حتی مدرك تحصیلی دیپلم هم ندارد و تنها به صرف اطلاعاتی که از
فیلم و فیلم سازي داشته است، به راحتی مبادرت به کلاهبرداري می کرده است. * ظواهر، مدرك و عناوین عاملی فریب: رئیس
شعبه 1606 جنایی تهران درباره ازدواج هاي قلابی می گوید: بروز چنین جرایمی ریشه در برخی مسائل قدیمی دارد که اگر مورد
تحلیل جدي قرار نگیرد، در آینده مشکلات فراوانی در جامعه ایجاد خواهد کرد. زیرا با افزایش سن ازدواج، معضل بیکاري و دیگر
موارد این چنینی که از عوامل مهم بسترسازي جرم تلقی می شوند، ازدواج هاي قلابی نیز سرفصل جدیدي براي خود خواهند
گشود. براي نمونه در رسیدگی به پرونده هاي مختلف، شاهد بودیم یک جوان با جعل عنوان دکتر، مهندس و خلبان از شانزده
دختر خواستگاري کرده بود و روزي که دستگیر شد، شاکیان باور نمی کردند این متهم کسی باشد که به بهانه ازدواج، علاوه بر
ارتکاب جرایم مختلف، مبلغ هنگفتی نیز کلاهبرداري کرده باشد. قاضی می گوبد: اگر مردم و به خصوص دختران و پسران جوان
قبل از هر اقدام و تصمیمی تحقیق و بررسی منطقی کنند، قطعاً فرصت را از افراد شیادي که مترصد و سودجو هستند، سلب خواهند
صفحه 48 از 98
کرد ( 1?). عاقبت ازدواج خیابانی: 2- همه چیز از ظهر یک روز پاییزي شروع شد. دو ماه از باز شدن مدارس می گذشت. هنگام
ظهر پیاده رو مملو از دختران و پسران محصلی بود که از مدرسه به خانه برمی گشتند و یا براي شروع یک روز تحصیلی --------
27 . راهی مدرسه بودند. هوا هنوز سرد نشده بود و من مثل همیشه پس از پایان /6/ -1 جام جم (ضمیمه)، 81 ----------------
کلاس، از دانشگاه خارج شدم و به سمت ایستگاه اتوبوس حرکت کردم. هنوز به ایستگاه نرسیده بودم که صف طولانی مسافرانی
که در انتظار آمدن اتوبوس بودند، توجهم را جلب کرد. به همین دلیل تصمیم گرفتم براي این که زودتر به منزل برسم، سوار
تاکسی شوم. پس ازکمی انتظار سوار یک تاکسی شدم و در صندلی عقب کنار دختري که به نظر می آمد محصل است، نشستم.
زمانی که به مقصد رسیدم، تنها مسافران تاکسی من و آن دختر جوان بودیم. دستم را داخل جیبم بردم تا کیف پولم را دربیاورم،
ولی کیف داخل جیبم نبود. در این لحظه آن دخترکه زیر چشمی مرا تحت نظر داشت، گفت: کیفتون گم شده؟ پاسخ دادم: بله،
ظاهرا توکلاس جا گذاشتمش. با کمال تعجب او کرایه من و خودش را حساب کرد و با هم از تاکسی پیاده شدیم. از او تشکر
کردم و خواستم تا فردا پس از تعطیلی مدرسه جلوي ایستگاه اتوبوس او را ببینم تا بتوانم پول او را پس بدهم. فرداي آن روز، هر
چه تلاش کردم، نتوانستم او را قانع کنم که پولش را پس بگیرد. از او درخواست کردم که اگر ممکن است باز هم همدیگر را
ببینیم و به این ترتیب دوستی من و او آغاز شد. در آن زمان شهلا هفده ساله بود و در مقطع پیش دانشگاهی درس می خواند و من
هم دانشجوي سال سوم. رشته مهندسی مکانیک بودم. پس ازگذشت چند هفته، من و شهلا متوجه شدیم که به یکدیگر علاقه
پیداکرده یم. از این رو تصمیم گرفتیم پس از این که درسم تمام شد، با هم ازدواج کنیم. دو ماه از دوستی ما می گذشت که یک
روز، هنگامی که مثل روزهاي گذشته جلوي ایستگاه اتوبوس منتظر شهلا بودم، از او خبري نشد. بسیار عصبانی شدم. به خانه که
رسیدم، بلافاصله به منزل آنها تلفن زدم، ولی هیچ کس به تلفن جواب نداد. این ماجرا تا ده روز ادامه داشت. با خودم گفتم شاید
شهلا از من منصرف شده است. ولی روز یازدهم تلفن منزلمان زنگ خورد. گوشی را برداشتم، شهلا پشت خط بود. چون از
دستش خیلی عصبانی بودم، تلفن را قطع کردم. ولی او دوباره زنگ زد. این بار وقتی گوشی را برداشتم، از من خواست که تلفن را
قطع نکنم تا برایم توضیح دهدکه چرا ده روز هیچ تماسی با من نداشته است. شهلا دلیل نیامدن سر قرارمان را فوت ناگهانی
پدربزرگش که در شهرستان زندگی میکرد، عنوان کرد وگفت: در این ده روز به اجبار به شهرستان رفته و به همین دلیل نتوانسته
بود من را ببیند. ولی بعدها فهمیدم که پدربزرگ شهلا سال ها قبل فوت کرده است و حرف هایی که شهلا به من گفته بود، دروغ
بود. به هر حال دوستی ما ادامه پیداکرد و پس از این که درسم تمام شد، از پدر و مادرم خواستم که براي خواستگاري از شهلا به
منزلشان برویم. ابتدا پدرم با این ازدواج مخالفت می کرد و میگفت: این همه دختر خوب توي فامیل هست. چرا باید با دختري
وصلت کنی که هیچ شناختی از او نداریم. ولی من تصمیمم راگرفته بودم. پس از مدتی به اصرار من و پا در میانی برادر بزرگم،
پدرم با این وصلت موافقت کرد و براي خواستگاري از شهلا به منزل آنها رفتیم. با موافقت خانواده شهلا، قرار شد پس از سه ماه
که از عقدمان گذشت، با هم ازدواج کنیم. در دوران نامزدي متوجه شدم که بعضی اوقات شهلا تعادل روانی خود را از دست می
دهد و پرخاشگر و بی حوصله می شود. به همین دلیل او را نزد روان پزشک بردم. پس از معاینه شهلا، دکتر مقداري داروي خواب
آور تجویز کرد که هر گاه شهلا از آنها استفاده می کرد، بلافاصله به خواب می رفت. به پیشنهاد دکتر تصمیم گرفتیم زودتر
ازدواج کنیم تا شاید بیماري شهلا از بین برود. مدتی از ازدواجمان نگذشته بود که بیماري شهلا دوباره به سراغش آمد و این بار
عکس العمل هاي او شدیدتر شده بود. به طوري که یک بار به حدي عصبانی شدکه شروع به شکستن ظرف هاکرد و در آخر هم
مشت خود را به آینه روي کمدکوبید و دستش به شدت زخمی شد. بلافاصله او را به بیمارستان بردم تا جلوي خونریزي گرفته
شود. آنجا بود که فهمیدم آن ده روزي که از شهلا خبري نداشتم، او به علت خودزنی در بیمارستان بستري بوده است. یاسر به
ساعتش نگاه می کند. گویا هنوزکمی وقت دارد و ادامه می دهد: با مشورت پدر و مادر شهلا و تمایل خود شهلا، تصمیم گرفتیم
صفحه 49 از 98
بچه دار شویم تا شاید مهر و محبت مادري بر بیماري شهلا چیره شود. پس از مدتی صاحب یک دختر بانمک و شیرین شدیم که
بسیار شبیه شهلا بود. دختري جذاب با چشمانی سیاه، درست مانند چشمان شهلا. همه امید من و شهلا به آمدن این نوزاد بود تا
شاید با ورود او بیماري شهلا از بین برود. ولی نه تنها به دنیا آمدن بچه باعث خوب شدن شهلا نشد، بلکه به گفته پزشکان احتمال
این که دخترمان هم به بیماري شهلا مبتلا باشد، زیاد است. تا این که بالاخره به علت خشونت هاي مداوم شهلا، تصمیم گرفتیم از
هم جدا شوبم تا شاید با این کار دست کم زندگی یکی از ما سامان بگیرد... .( 1?) نتیجه خوش باوري: 3- دوستی خیابانی میان
یک دختر و پسر در شمال تهران، باعث شد این دختر وقتی همراه پسر مورد علاقه خود به یک بوستان قدم گذاشت، از سوي او و
دوستش مورد حمله قرارگیرد. وقتی دختر جوانی در شمال تهران مقابل سینما منتظر دوستش بود، جوانی به وي مراجعه می کند و با
ابراز علاقه به او می گوید: از چند روز پیش او راکنترل می کرده و سرانجام به این نتیجه رسیده است که او را به -------------
29 . عنوان همسر آینده خود انتخاب کند. در پی این ماجرا، دختر جوان در مقابل /8/ -1 جام جم (ضمیمه)، 81 ----------
اصرارهاي این جوان تسلیم شد. مرد عاشق پیشه خود را مهندس معرفی کرد و از دختر خواست براي شناخت بیشتر با هم قدم بزنند.
دقایقی بعد هر دو نفر وارد بوستان جمشیدیه شدند. در این هنگام، جوان عاشق پیشه با صدا کردن دوست خودکه مخفی شده بود،
به سوي دختر حمله ور شدند و یکی از آنها چاقویی زیرگلوي دختر قرار داد و بعد طلاهاي وي را به سرقت بردند و به سرعت از
محل متواري شدند. در پی این ماجرا، دختر جوان با مراجعه به کلانتري، شکایتی از هر دو جوان مطرح کرد و تلاش براي دستگیري
متهمان آغاز شد. چند ساعت پس از این ماجرا، تلفن همراه این دختر به صدا درآمد و یکی از سارقان گفت: قصد دارد با او
ملاقات کند و زمان ملاقات نیز براي روز بعد مقابل بوستان ملت تعیین شد. با هماهنگی هاي لازم در این باره، مأموران کلانتري
103 گاردي در ساعت مقرر در محل حاضر و یکی از سارقان به نام اکبر را دستگیر کردند. متهم در تحقیقات مقدماتی اعتراف
کرد، آنها هر از چند گاه با شناسایی برخی از دختران جوان به بهانه ازدواج آنها را به محل هاي خلوت کشانده اند و سپس با
تهدید چاقو اموالشان را به سرقت برده اند. متهم در ادامه گفت: پس از سرقت، محراب طلاها را به فروش رساند و سهم مرا
پرداخت نکرد. من قصد داشتم نشانی محراب را در اختیار دختر مال باخته قرار دهم که دستگیر شدم. در پی این اعترافات، پرونده
براي رسیدگی به شعبه 5 آگاهی تهران ارجاع و یک تیم ویژه، تحقیق در این زمینه را آغاز و مخفیگاه محراب را در خیابان شهید
لواسانی شناسایی کرد و او پیش از آن که موفق به فرار شود، دستگیر شد و یک رشته گردنبند مسروقه نیز ازگردن او به دست آمد.
متهم در آگاهی اعتراف کرد از سه ماه پیش به هروئین اعتیاد پیدا کرده است و پول هاي مسروقه از دختران را که به سادگی فریب
پیشنهاد ازدواج با او را می خورند، صرف خرید مواد مخدر می کرده است( 1). * داستانی آموزنده: 4- جوانی که با پیشنهاد ازدواج
به دختران، اموال آنان را ربود با پیگیري مأموران شعبه 14 آگاهی تهران دستگیر شد. دختري به نام فرانک پس از آشنایی با جوانی
به نام پژمان با وي ارتباط برقرارکرد. ادامه این آشنایی موجب رفت و آمد طرفین به منزل یکدیگر شد. با پیشنهاد ازدواج پژمان به
فرانک، یک روز او به دختر جوان پیشنهاد کرد تا با در اختیار قرار دادن طلاهایش، آنها را به فروش برسانند و تلفن همراه خریداري
29 . فرانک که فکر می کرد مرد آرزوهایش را یافته است، در پی این پیشنهاد /8/ کنند. ------------------- 1- جام جم، 81
طلاهاي خود را به همراه آورد و هر دو راهی بازار شدند تا آن را به فروش برسانند. در میانه راه، پژمان به دختر جوان پیشنهادکرد تا
هر دو در رستوران غذا بخورند. وقتی که بازگشت پژمان که به بهانه شستن دست هایش، نامزدش را تنها گذاشته بود طولانی شد،
فرانک به جستجو پرداخت و متوجه شد وي با سرقت طلاها او را رهاکرده و متواري شده است. در پی این ماجرا، دختر جوان با
مراجعه به شعبه 1210 مجتمع قضایی صادقیه شکایتی را از مرد آرزوهایش مطرح کرد و موضوع پرونده براي رسیدگی به شعبه 14
آگاهی تهران ارجاع شد. مأموران با تحقیق در این زمینه موفق شدند پژمان را در خیابان اسکندري جنوبی شناسایی و دستگیرکنند.
متهم با اعتراف به سرقت یک میلیون تومان طلا عنوان کرد، از سه نفر دیگر به بهانه استخدام در سازمان آب مبالغی را دریافت و
صفحه 50 از 98
.13/6/ 1- جام جم (ضمیمه)، 81 .( سپس متواري شده است( 1
* تحصیل در دانشگاه ها:
مَنْ فاکَهَ امْراةً لایَمْلِکُها حُبِسَ بِکُ لِّ کَلِمَ ۀٍ کَلَّمَها فی الدُّنْیا اَلْفَ عامٍ فِی النّارِ، والْمَرأةُ اِذ » : رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود
طاوَعتِ الرَّجُلَ فَالْتَزَمَها اَوْ قَبَّلَها اَوْ باشَرَها حَراماًاَوْ فاکَهَها وَاصابَ مِنْها فاحِشَۀ فَعَلَیْها مِن الْوِزْرِ ما عَلَی الرَّجُلِ فَاِنْ غَلَبَها عَلی نَفْسِها کانَ
هر کس با زن نامحرمی شوخی کند براي هرکلمه که با اوگفته است، هزار سال در آتش دوزخ او را « عَلَی الرجُلِ وِزْرُهُ وَوِزْرُها
زندانی می کنند. و آن زن اگر با رضایت، خود را در اختیار مرد قرار دهد و مرد او را در آغوش گیرد یا ببوسد یا تماسی برقرار
سازد یا با وي بخندد و منجر به عمل خلاف شود، این زن هم مثل مردگناهکار است و عذابش مثل اوست. ولی اگر زن راضی نبود
و مرد به زور مرتکب این عمل زشت شد، گناه هر دو بر مرد می باشد( 1). تحصیل علم یکی از اموري است که اسلام روي آن
تأکید زیادي نموده است و هیچ دینی به اندازه اسلام روي این موضوع سفارش نکرده است. و درکسب علم و پیمودن مراحل عالی
آن بین زن و مرد فرقی نیست. آنچه باید مورد توجه قرارگیرد آن که، مکان هاي علمی اعم از مدارس و دانشگاه ها نباید به سبک
غربی باشد و از اختلاط دختر و پسر شدیداً در آنها پرهیز شود. به خاطر آن که وقتی دختر و پسر جوانی که در اوج جوانی و غریزه
جنسی اند، درکنار یکدیگر قرارگرفتند و به عنوان محصل و دانشجو در یک کلاس یا سالن هاي دانشگاه با یکدیگر رو به رو
شدند و با هم سخن گفتند، عواقب خطرناکی را به همراه خواهد داشت. مگر می شود دختر دانشجویی به ویژه اگر آرایش کرده
باشد و با ناز و -------------------- 1- عِقاب الاعمال: ص 652 . عشوه سخن بگوید و راه رود، فکر جوان دانشجو و
استادش را به خود متوجه نکند و آنان به باتلاق لجن زارگناه نکشاند. لذا در اثر همین اختلاط کلاس ها عده اي از دختران دانشجو
با پسران ارتباط برقرار می کنند و حتی گاهی با اساتیدشان به خاطر مسائل مختلف از جمله گرفتن نمره وکسب قبولی رابطه دایر می
نمایند. مگر می شود دختر جوانی را به عنوان دانشجو در شهري رها کرد و او هم با قیافه و حرکات تحریک آمیز در کوچه و
خیابان راه برود، اماگرگان چشم طمع به او نداشته باشند؟! اگر چه در دبیرستان ها و دانشگاه ها اساتید محترم و متدین هم زیاد
هستند، اما وقتی مردي ساعت ها چشم به صورت دختران جوان دوخت وگاهی هم پرسش و پاسخ درکلاس با شوخی و خنده
همراه بود، طبیعی است که گناه و معصیت خداوند زیاد خواهد شد و روابط نامشروع را به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال: *
نتیجه کلاس هاي مختلط در دانشگاه ها: خانمی می گفت: روزي یکی از بستگانم که استاد دانشگاه بود براي دیدنم به منزل ما آمد
و چند دقیقه بیشتر نایستاد. هر چه اصرارکردم که بیاند و از او پذیرایی نمایم قبول نکرد تا وقتی به عنوان خداحافطی به درب منزل
آمدم دیدم داخل ماشین او سه الی چهار دختر جوان در حالی که آرایش کرده اند و حرکات سبک و تحریک آمیزي از خود نشان
می دهند، همراه او بودند. به اوگفتم: خاله جان این دختران با شما چه کار دارند؟ در جواب گفت: خاله اینها شاگردانم در دانشگاه
هستند که هر چند وقت یکبار با هم براي تفریح به بیرون می رویم. * زنگ خطر: 1- تعدادي دختر و پسر که در یک مجلس جشن
تولد در حال رقص و پایکوبی بودند، در باغی در اسد آباد شهریار دستگیر شدند. در پی گزارش هاي مردمی به کلانتري مرکزي
شهریار مبنی بر این که تعدادي دختر و پسر که در یک میهمانی مختلط در شهریار در حال رقص و پایکوبی هستند، مأموران با
دریافت حکم قضایی عازم این محل شدند و این افراد را دستگیرکردند. هم چنین تعدادي سی. دي مبتذل از آنها کشف و ضبط
کردند. با تحویل متهمان به شعبه 13 دادگستري شهریار، فردي که گرداننده اصلی این مجلس بود، به شش ماه حبس و شلاق
-2 .( محکوم شد. گفتنی است برخی از افراد دستگیر شده، دانشجویان شهرستانی بودند که در این محل حضور پیداکرده بودند( 1
اهل لنگرود و دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، که در یک اقدام وحشیانه و غیر انسانی، هم رشته و هم « حسن ندائی »
اهل کرج را به وسیله قمه به قتل رسانده بود، « رویا نوائی » 29 . دانشگاهی خود به نام /8/ -1 جام جم، 81 --------------------
صفحه 51 از 98
در ملاءعام به دار مجازات آویخته شد. لازم به توضیح است: قاتل پس از خواستگاري غیر رسمی و پیشنهاد ازدواج به مقتوله و
متعاقب آن شنیدن جواب رد، زمانی که رویا نوائی به طرف خوابگاه خود در حرکت بود، وي را به طرز فجیعی با ضربه قمه از پاي
درآورد به نحوي که قمه پس از اصابت به شکم ازکمر جان باخته بیرون زد. پس از این ماجرا و فرار قاتل از صحنه حادثه، بلافاصله
25/11/ 1- کیهان، 1380 .( مأموران نامبرده را دستگیر کردند( 1
* شتر در خواب بیند پنبه دانه...
انَّهُ اَوْحَی الُله اِلی نَبَیٍّ مِنْ اَنبیائِهِ قُلْ لِلْمُؤمِنینَ: لاتَلْبِسُوا لِباسَ اَعْدائی وَلاتَطْعِمُوا مَطاعِمَ » : حضرت امام صادق(علیه السّلام) فرمود
خداوند به یکی از پیامبران وحی کردکه به مؤمنان بگوکه در « اعْدائی وَلاتَسْلُکُوا مَسالِکَ اَعْدائی، فَتَکُونُوا اَعْدائی کَما هُمْ اَعْدائی
لباس، خوراك و آداب و رسوم، دشمنان خدا را سرمشق قرار ندهیدکه اگر چنین کنید شما هم مثل آنان دشمنان خدا محسوب می
2- وسائل: ج 3 ،ص 279 ، وج 11 ، ص 111 . و در مورد آیاتی که تقلید ازکفار را منع می فرماید به سوره بقره . ( گردید( 2
109 ، آل عمران 58،57 و مائده و...و پایان بخش هفدهم مراجعه فرمایید. * ماجراي بلند پروازان پر و بال شکسته: ،119 ، آیات 120
پیشنهاد ازدواج با مردان ایرانی خارج ازکشور و آن جا را در حد بهشت برین توصیف نمودن، یکی از شگردهاي فریب دختران می
باشد. اکنون به سرگذشت عده اي از دخترانی که با این ازدواج ها در زندگی شکست خورده اند، توجه فرمایید: 1-آن شب، اگر
همسایه هاي خارجی، پروین را پناه نمی دادند، بادست هاي خالی شاید هیچ گاه از آن شهر غریب باز نمی گذشت. صاحب یک
شرکت بازرگانی در ایران، به پیشنهاد یکی از آشنایان، با مردي پنجاه ساله و ایرانی که درکشور آلمان از شغل و موقعیت خوبی
برخودار است، ازدواج می کند. مرد به ایران می آید و اطمینان می دهد دختر را خوشبخت می کند و آنها به عقد یکدیگر درمی
آیند. دختري که همه ثروتش را به عنوان جهیزیه به عتیقه بدل کرده و با خود به آلمان برده است، حالا با وساطت همسایه ها تنها
موفق می شود لباس هایش را از خانه مرد بردارد. از پشت پنجره خانه همسایه ها به رفت و آمدهاي مشکوك زنان به خانه شوهرش
هم پی می برد و با پرس و جوهاي بیشتر متوجه می شود فریب خورده یک بیمار روانی است. بسیاري از دل سپردگان آرزوهاي
دور، قربانی این فریب می شوند. ازدواج دختران ایرانی با پسرهاي ایرانی و غیر ایرانی خارج ازکشور، که به صورت حضوري،
وکالتی و یا در سال هاي اخیر از طریق اینترنت صورت می گیرد، با وجود احتمال خطر زیاد، هم چنان رو به افزایحش است.
محدودیت هاي اجتماعی، مشکلات اقتصادي و بی توجهی به استعدادها و نیز شرایط مشکل مهاجرت به کشورهاي خارجی را می
توان از دلایل عمده ازدواج ایرانیان با افراد مقیم خارج ازکشور دانست. هر چند افرادي هستندکه با داشتن شغل و وضعیت اقتصادي
مناسب در ایران به چنین ازدواج هایی راضی می شوند، ولی در بسیاري از موارد، ازدواج راحت ترین راه خروج ازکشور و رسیدن
به سرزمین هاي به اصطلاح آرمانی است. چنین خواستگاري هایی همیشه به قصد تشکیل یک زندگی زناشویی همراه آرامش و
سعادت صورت نمی گیرند. سوء استفاده مالی و بهره مند شدن از مزایاي تأهل در خارج ازکشور، دلایلی است که ایرانیان مقیم
خارج ازکشور را به فریب دادن دخترانی که در ایران زندگی می کنند، وا می دارد. قاضی شعبه 1703 دادگاه خانواده، پرونده هاي
بسیاري از کلاهبرداري خواستگاران خارج ازکشورکه به بهانه خرید کالا یا خرید سهام شرکت یا کارخانه اي که خود را سهامدار
که شوهرش پس از « پروین » . آن معرفی می کنند، براي نامزد خود در ایران، مبالغ بسیاري پول به جیب زده اند و ناپدید شده اند
انتقال اموالش به آلمان، او را از خانه بیرون کرده است، می گوید: با از دست دادن تمام دارایی ام، مجبور شدم براي بازگشت به
ایران مدتی در ساندویچی مک دونالد مشغول کار شوم. لیلی زن دیگر هم پس از این که در نخستین روز ازدواج و سفر به کشور
انگلیس سی هزار دلارش را به عنوان کمک مالی در اختیار شوهرش قرار داد، فهمید او آن طورکه خود را معرفی کرده بود، متعهد
نیست، بلکه تمام اینها سرابی بیش نبوده است. لیلی، یک ماه و نیم در یک مسجد ایرانی خوابید، تا این که فامیل ها براي تهیه بلیط
صفحه 52 از 98
برگشتش پول جمع کردند. تعداد دیگري نیز فقط براي این به ایران می آیند و ازدواج می کنند که بتوانند مدارك متأهل بودن
خود را به کشور متبوع ارائه دهند و پس از اتمام کارهاي قانونی، همسرشان را به بهانه اي به ایران باز می گردانند و بلاتکلیف رها
می کنند یا طلاق می دهند. گاهی این مردان همسر خود را با بچه رها می کنند و این در حالی است که بیشتر این زنان امکان تهیه
ویزا و بازگشت نزد خانواده خود را ندارند. مردان فریبکار، هنگام خواستگاري بازیگران خوبی می شوند که دختران و خانواده هاي
تیزبین آنان را هم دچار اشتباه می کنند. سهیلا به یاد روزهایی که براي تصمیم درباره ازدواجش، به دور دست ها چشم دوخته بود
وگوش به وعده ها و حرف هاي عاشقانه اي سپرده بود که تصور دروغ بودن آنها به ذهنش هم خطور نمی کرد. او با تأسف می
گوید: همه فامیل سر شوهرم قسم می خوردند، ولی مدتی پس از ازدواج و زندگی در فرانسه، ناگهان آدم دیگري شد. من که در
دوران مجردي هم شغل داشتم و مأموریت هاي خارجی زیادي می رفتم و تنها به دلیل یافتن یک همسر ایده آل تن به این ازدواج
داده بودم، ضربه روحی شدیدي از این مسأله خوردم. شاید مدت زمان کوتاه آشنایی تا ازدواج و شیوه خاص آشنایی که امکان
شناخت کامل طرفین از یکدیگر را فراهم نمی کند، دلیل بروز چنین مسائلی در ازدواج باشد. یک مشاور حقوقی در توضیح بیشتر
احتمال خطر می گوید: متأسفانه در ازدواج هاي اینترنتی، تلفنی و مشابه، نوع ازدواج ها، نه بر پایه عشق و عاطفه، بلکه بنا بر جبر و
ماجراي دیکر: شیدا، بیست و چهار ساله که * .« مصلحت صورت می گیرند. زنان پس از ازدواج با مشکل عاطفی مواجه می شوند
پنج سال پیش ازدواج کرده و با همسرش به کشور استرالیا رفته است، می گوید: پس از ازدواج متوجه شده ام همسر سی و هشت
ساله ام مردي جا افتاده و دور از احساسات و شور و شوق جوانی است. او فقط براي بچه دار شدن ازدواج کرده است و می ترسد
مبادا زمان بچه دار شدنش بگذرد. این مسأله در ازدواج مهاجران خارج ازکشور آن قدر شایع است که این مشاور حقوقی نیز بر آن
تأکید می کند. او میگوید: سن اغلب مردانی که در خارج ازکشور تمایل به ازدواج با دختران ایرانی دارند، بالاتر از سی سال است
و باید یقین داشت آنها در این مدت ازدواج کرده اند. به خصوص این که یکی از راه هاي گرفتن کارت سبز، ازدواج با اتباع
خارجی است. بنابراین، چنین مردانی الودگی هاي عاطفی دارند که مانع می شود پس از ازدواج با یک دختر ایرانی، از نظر عاطفی
به هم نزدیک شوند. * اندیشیدن و آینده نگري قبل از هر کاري: قاضی دادگاه خانواده نیز در این زمینه توصیه می کند مردان و
زنان ایرانی هنگام ازدواج، شناخت کافی از یکدیگر پیدا کنند، محیط زندگی آینده خود را قبلًا بررسی کنند، ارزش ها و ضد
ارزش هاي آن را بشناسند و با زندگی کنونی خود مقایسه کنند تا بتوانند بهتر تصمیم بگیرند و شانس موفقیت خود را در ازدواج با
افراد مقیم خارج ازکشور افزایش دهند. تفاوت هاي فرهنگی میان کشور ما و سایر کشورها نیز دلیل مهمی است که بر ازدواج افراد
ساکن در این محیط هاي متفاوت تأثیر می گذارد. افرادي که پیش از سن بیست سالگی ازکشور خارج شده اند و با فرهنگ کشور
خارجی تطبیق پیدا کرده اند، حتی اگر صداقت زمان خواستگاري و ازدواج را هم حفظ کنند، ممکن است پس از ازدواج با فردي
که در ایران زندگی کرده است، از لحاظ فرهنگی تضادهایی پیدا کنند. یک مشاور حقوقی با اشاره به دو مورد از تضادها میگوید:
بسیاري از دختران ایرانی هنگام خروج ازکشور با حجاب مشکل دارند. هم چنین آنها به کارکردن عادت ندارند. در حالی که
کارکردن درکشورهاي دیگر بسیار مهم است و همه افراد باید براي گذران زندگی خودکارکنند. تفاوت هاي فرهنگی در ازدواج
دختران ایرانی مقیم خارج ازکشور با پسرانی که در داخل ایران زندگی کرده اند، نیز مشکلاتی به وجود می آورد. بیشتر این
ازدواج ها، با توقعات بالاي زن- که فرهنگ کشورهاي اروپایی و آمریکایی را پذیرفته است- به جدایی زودرس می انجامد. از
سوي دیگر، مردان نیز این ازدواج را بهانه اي براي خروج ازکشور می دانند و پس از مدتی که با محیط آشنا شدند، همسرشان را
ترك کرده و یا به تنهایی به کشور دیگري عزیمت می کنند. میزان طلاق در میان خانواده هاي مهاجر ایرانی در سالهاي اخیر
افزایش یافته است. بنابر آمارهاي موجود در اروپا و امریکا به طور متوسط از هر سه ازدواج، یک و نیم مورد به جدایی می انجامد و
درصد طلاق خانواده هاي ایرانی که در این کشورها به سر می برند، به مراتب بیش از میزان متوسط طلاق در آن جوامع است. اما
صفحه 53 از 98
جدایی زوجین در کشورهاي خارجی، از نظر قانون مشکلی پیدا نمی کند، چون بنا بر قوانین موجود، بدون در نظر گرفتن مهریه،
دارایی خانواده میان زن و مرد تقسیم می شود و بچه ها به مادر تحویل داده می شوند. عواملی که ذکر شد، دادگاه هاي خانواده
ایران را نیز از پرونده هاي طلاق مربوط به ازدواج با مهاجران خارج ازکشور پر کرده است( 1). * قصه آلفرد تُرکه و شکار دختران:
-2 آلفرد خوش لباس وکمی قدکوتاه بود و آن طوري که فکر می کردم و در خیالاتم نقشه می کشیدم، نبود. ولی با آن لهجه
انگلیسی خاص خودش و ادا و اطوارها و حجب و حیایی که داشت، خیلی زود اسمش میان دخترهاي شهر پیچید و دبیرستانی ها
همیشه آرزو می کردند او جلوي راهشان سبز شود و به آنها نگاه کند تا شاید عاشقشان بشود. می گفتند پدر و مادرش ایرانی است،
اما خودش بزرگ شده لندن است. من هم یک بار بیشتر او را ندیده بودم در حالی که با چند نفر از دوستان ایرانی اش در حال قدم
زدن در خیابان بود. او میهمان چند جوان شهر ما بود و می گفتند براي تجارت آمده است و یک ماه بعد هم به خارج می رود. آن
روز صبح هم با آرزوي دیدن آلفرد پایم را از خانه بیرون گذاشتم و البته نمی دانم سرنوشت چه بودکه او را دیدم. من و او هنگام
رفتن به محل کار، هم دیگر را دیدیم. او نگاهی به من کرد و از همان نگاه اول فهمیدم که عاشق او شده ام. همان روز آلفرد به
13 خواست و شماره خودش را هم به من داد. /9/ سراغم آمد و از من شماره تلفن --------------------- 1- جام جم، 81
فارسی را خیلی خوب صحبت می کرد، اما صدا و چهره اش زیاد به ایرانی ها شبیه نبود. در پوست خود نمی گنجیدم. نمی دانستم
چه کارکنم. ماجرا را به ریحانه گفتم. او هم خیلی خوشحال شد و برایم آرزوي خوشبختی کرد. از آن روز به بعد منتظر بودم تا در
فرصتی مناسب به او تلفن کنم و صحبت کنیم. بالاخره چهار روز بعد انتطار من و دوستانم به سر رسید و او به من تلفن کرد.
اماگفت: فردا صبح از شهر شما می روم و خیلی خوشحال شدم که با شما آشنا شدم. من ناراحت بودم ولی از او خواستم تا با هم
ملاقات کنیم. در یکی از نقاط دور از خانه خودمان با او ملاقات کردم و به اوگفتم: می توانم با او بیایم، البته اگر او واقعاً مرا
دوست دارد. به اوگفتم: من تو را دوست دارم و هیچ ترسی هم ندارم که این را اعلام کنم و الان تقریبا تمام دوستانم از این ماجرا
خبر دارند و به آنهاگفته ام که قرار است با هم ازدواج کنیم. او از شنیدن کلمه ازدواج ناراحت شد، اما به خودش مسلط شد و
گفت: اگر تمام فکرهایت را کرده اي و تصمیمت راگرفته اي، فردا صبح به فلان نشانی بیا. بالاخره فردا صبح با او همراه شدم و به
تهران آمدم. البته در این مورد به دوستان و خانواده ام چیزي نگفتم، چون می ترسیدم. در طول راه خیلی ترسیده بودم، ولی آلفرد
خونسرد بود و می گفت اتفاقی نمی افتد. پس از آن مرا به خانه اي بردکه در آن تنها بودم و از دو روز بعد از من جدا شد وگفت
باید براي تکمیل کارهاي خود به شهرستان ها برود و تا چهار روز دیگر برمی گردد. پس از رفتن او، براي اولین بار پیش خودم
فکرکردم که من چه کار کرده ام و چرا با او بدون اجازه پدر و مادرم به اینجا آمده ام. فکر کردم که دوستانم الان چه می گویند.
فکر پیروزي بر آنها مرا آرام کرد. اما باز هم نمی دانستم چه بکنم. تا شش روز هیچ خبري از او نبود. تا این که روز هفتم دو جوان
با دو دختر جوان دیگر وارد شدند. وقتی مرا دیدند با تعجب نگاهم کردند. زود خودم را جمع و جورکردم و با اعتراض به آنها
گفتم که لا اقل یک یا الله می گفتید آنها خندیدند و با اشاره به من گفتند: دختره بی شعور! خفه شو! تو می دونی کجا هستی؟
گفتم: من منتظر آلفرد هستم. آنها خندیدند: هه... هه... آلفرد... آلفرد ترکه رو می گی؟ یک ساعت بعد آلفرد پیدایش شد. وقتی
ماجرا را به اوگفتم، گفت: تا دو ماه دیگر نمی توانم به خارج بروم و اینها دوستان من هستند و خواستند با تو شوخی کنند. بنابراین،
این حرف ها را به تو زده اند. از او پرسیدم: آن دخترها چه کاره بودند؟ عصبانی شد وگفت: من چه می دانم. دوست آنها بودند. به
من چه، اصلا به تو چه، مگه تو فضولی. از این به بعد فضولی موقوف. ترسیدم و از او خواستم اصل ماجرا را به من بگوید، که
ناگهان فاطی را دیدم. او از اتاق پشتی وارد شد. شاخ درآوردم، اما او تعجبی نکرد وگفت: من هم مثل تو فکر می کردم که آقاي
آلفرد من را پسندیده و من هم به خوشبختی رسیده ام. فکر می کردم تو و بقیه را قال گذاشته ام، ولی وقتی وارد شدم تو را اینجا
دیدم و همه چیز را فهمیدم، ولی من هنوزگیج بودم. فاطی گفت: آلفرد به ما دروغ گفته است. او حیله گر است و با همین روش ما
صفحه 54 از 98
را از خانه فراري داده. آلفرد سردسته یک گروه بودکه با این بهانه دختران را فریب می داد و به تهران می کشاند و بعد.... دیگر
چیزي براي از دست دادن نداشتم. آبرو و اعتبارم رفته بود. آلفرد گفت: اگر دوست دارید به شهر خودتان برگردید و ماجراي
خوشبختی خودتان را براي دوستانتان بگویید و قیافه بگیرید و اگر دوست ندارید و از اینجا خوشتان آمده، ما در خدمتیم. منتها باید
براي من کارکنید و به حرفم گوش بدهید، چون شما دیگر پناهی ندارید. نمی دانستم چه کارکنم. به یاد صحبت هاي پدرم افتادم
که می گفت: آدم نباید گول ظاهر افراد را بخورد، به خصوص در این دوره زمانه باید خیلی مواظب باشی. به این ترتیب من و
دوستم به اتفاق شش نفر دیگرکه همگی پیش آلفرد سند و مدرك ارتباط با او وگروهش را داشتیم، از ترس آبرو پیش آنها ماندیم
و برایشان کارکردیم. کار ما فریب دیگران بود. دخترانی که مثل ما آرزوي خوشبختی داشتند را فریب می دادیم و به آن خانه می
کشاندیم، ولی بالاخره یکی از آنها با هم دستی دوست من که به قول خودش از این کار پست خسته شده بود، آلفرد و ما را لو داد
و ما دستگیر شدیم. زندان، شلاق و... آبرویی که از دست رفت و مادري که دق کرد و برادري که از آن شهر رفت تا ننگ خواهر
فراري اش را هر روز با نگاه، طعنه و نیش زبان نشنود و نبیند و پدري که شکست، اما صدایش درنیامد. وقتی پدرم به ملاقاتم آمد،
.20/9/ 1- جاجم ، 81 .( فقط چند دقیقه اي نگاهم کرد و سپس گفت: تو دختر من نیستی( 1
* بدحجابی وبرهنگی:
وقتی برخی از زنان به ویژه دختران با بدن نیمه عریان، همراه با آرایش، ناز و عشوه، لباس هاي جذّاب و حرکات تحریک آمیز
درکوچه و خیابان و محل کار ظاهر شدند، در نتیجه مردان بیشتري را به طرف خود جلب و چشم هاي زیادتري را به سوي خود
خیره می نمایند. اما عکس العمل مردان نسبت به این گونه زنان متفاوت است. مردان مؤمن و غیرتمند با دیدن این صحنه هاي
ابتذال ناراحت می شوند و با عصبانیت عبور می کنند. اگر چه وظیفه آنان امر به معروف و نهی از منکر است. اما برخی از مردان
ضمن نگاه شهوت انگیز به این زنان به مسیر خود ادامه می دهند. عده دیگري از مردان هستند که ضمن نگاه شهوت انگیز به چنین
زنان عروسک نما، نقشه ارتباط با آنان را در ذهنشان می کشند، که گاهی موفق به ارتباط نامشروع خواهند شد. البته این ارتباط، با
زنان شوهردارکمتر و با دختران بیشتر اتفاق می افتد. بنابراین، مردان غیور وکسانی که دوست ندارند کسی به ناموسشان چشم طمع
داشته باشد، باید از وقوع این حوادث پیشگیري نمایند. جلوگیري از این گناهان بزرگ وقتی تحقق خواهد یافت که مردانِ معتقد به
خداوند و روز قیامت، همسر و دخترشان را با احکام نورانی اسلام و حلال و حرام آشناگردانند، رفت و آمد آنها را با نامحرمان زیر
نظر بگیرند و در مواقع لازم تذکرات مفید را به آنان بدهند. اما تعدادي از جوانان هستندکه با دیدن این گونه زنان و دختران چنان
غریزه جنسی شان تحریک و اعصابشان خُرد می شودکه هوش و عقل از سرشان می پرد، و حالتی شبیه به جنون پیدا می کنند. در
چنین حالتی این گونه جوانان متوجه عاقبت اعمال خود نمی باشند، تنها به فکر آن هستند که شعله ي شهوتشان را که به وسیله
چنین زنان و دخترانی افروخته شده خاموش نمایند، اگر چه این اطفاء شهوت به قیمت ریختن آبروي خود، و آن دختر تمام شود، و
یا منجر به قتل هر دوگردد. زیرا چنین مردانی دیگر حالت طبیعی ندارند، بلکه مانند گرك بسیارگرسنه اي می مانند که براي طعمه
خود از هیج چیزي هراس ندارد. بر همین اساس جوانی که غریزه جنسی اش به شدت توسط این گونه زنان و دختران تحریک شده
مانند گرك درنده به زنی که توجه اش را جلب کرده حمله می کند تا خود را اشباع نماید. بنابراین زنان به ویژه دخترانی که با
آرایش، لباس هاي جذاب و حرکات تحریک کننده بیرون می آیند، مواظب باشند با احساسات مردان به ویژه جوانان بازي نکنند.
اگر بر فرض اعتقادي به مرگ و روز قیامت ندارند، براي آنکه حیثیت خانوادگی و اجتماعی شان لکه دار نشود، و جانشان حفظ
شود و خود را درکام مرگ به وسیله چنین جوانانی نیندازند، از این گونه کارها بپرهیزند. و اگر از خودنمائی و عشوه گري دست
برندارند روزي مانند صیدي در چنگال جوانان عقاب گونه گرفتار خواهند شد. و پشیمانی بعد از وقوع حادثه سودي نخواهد
صفحه 55 از 98
داشت.
* فلسفه پوشش زنان درکلام امام رضا(علیه السّلام):
حَرُمَ النَّظَرُاِلی شُعُور النِّساءِ... لِمافِیهِ مِنْ تَهْیِج الرَّجالِ وَ مایَدْعُو التَّهْیجِ » : حضرت امام رضا (علیه السّلام) درباره فلسفه حجاب فرمود
حرام شد نگاه به موهاي زنان براي آن که اگر موهاي آنها در برابر مردان نامحرم آشکار شود « ... اِلَی الْفَسادِ والدُّخولِ فِیما لا یَحِلُّ
باعث تحریک و جلب نظر خواهد شد. (و این جلب شدن مردان به زنان) فساد و بی بندو باري را به دنبال دارد و سبب می شود که
(مردم) درکارهاي حرام وارد بشوند ( 1). اینک به حوادثی که نتیجه دوري از اسلام است، توجه فرمایید: * داستان هایی عبرت
انگیز از زنان بدحجاب: 1- فرمانده انتظامی استان مرکزي گفت: در چند روز اخیر با انجام عملیات گسترده اطلاعاتی و پلیسی،
اعضاي دو باند آدم ربایی در شهرستان اراك شناسایی و دستگیر شدند. او درگفتگو با خبرنگاران افزود: دو نفر از شهروندان
اراکی در تماس با مرکز فوریت هاي پلیسی 110 از ربوده شدن و آزار و اذیت دختران خود توسط دو سرنشین یک پیکان سفید
رنگ خبر دادند. وي اظهار داشت: یک اکیپ ویژه نیروي انتظامی مسؤولیت بررسی این حادثه را بر عهده گرفت و ضمن عملیات
گسترده اطلاعاتی موفق به شناسایی خودروي مذکور و دستگیري سرکرده باند آدم ربایی شد. او افزود: این افراد که به چندین
2- ساعت 11 صبح دختري که .( مورد آدم ربایی و آزار اعتراف کرده اند، پس از تشکیل پرونده به مراجع قضایی تحویل شدند( 2
.23/9/ 2- قدس، 81 . قصد حضور در جلسه امتحان را ------------------------ 1- علل الشرایع، ج 2،ص 287 ، باب 364
داشت وقتی در طول پیاده رو عبور می کرد، 2 جوان شرور مقابل در زیرزمین یک کارگاه به وي حمله کردند، و او را به زیر زمین
کشاندند، پس ازگذاشتن لبه تیز یک قمه، به آن دختر تعرض کردند، و بعد از محل متواري شدند. البته این دو جوان بعد از چند
3- چند روز پیش زن جوانی با مراجعه به کلانتري رازي در جنوب .( روز دستگیر شدند و حکم اعدام این مجرمان صادر شد ( 1
تهران مأموران را از وقوع یک آدم ربایی باخبر ساخت و طی شکایتی گفت: هنگامی که از خیابان هلال احمر در نزدیکی گمرك
تهران می گذشتم سه جوان به سویم آمدند و مرا سوار بر خودرویی کردند و با خود به پارکینگی انتقال دادند و پس از اذیت و
4- به گزارش خبرنگار ما، مصطفی. ب متهم است به اینکه براي فرار از ازدواج با دختري به نام .( آزار من، به سرعت گریختند ( 2
لیلا، وي را به بهانه اي به جاده چالوس برد و سپس او را از بلنداي کوه به دره پرت کرد. این گزارش حاکی است، در پی این
جنایت، مصطفی که دچار عذاب وجدان شده بود، سه روز پس از ارتکاب این جنایت با حضور در پاسگاه انتظامی به قتل لیلا
5. شدند با /4/ 2- قدس، 81 .10/5/ اعتراف کرد، و پرسنل انتظامی سه روز بعد موفق --------------------- 1- جام جم، 81
راهنمایی هاي مصطفی، جسد را از میان دره بیرون آورند. مصطفی در بیان انگیزه خود از این جنایت گفت: چهار سال پیش با لیلا
آشنا شدم تا اینکه سال گذشته به دختر دیگري علاقه پیدا کردم و چون قصد ازدواج داشتم، لیلا را مانع بزرگی براي خود می
دانستم. لذا به بهانه اي او را به جاده چالوس کشاندم و هنگامی که هیچ رفت و آمدي را مشاهده نکردم، او را از بلندي یک صخره
.24/6/ 1- جام جم، 79 .( به پایین انداختم ( 1
* تدریس خصوصی:
اي رسول! به زنان با ایمان بگو چشمهاي خود را « وَقُلْ لِلْمُومِناتِ یَغْضُ ضْنَ مِنْ اَبْصارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُروُجَهُنَّ » : قرآن کریم می فرماید
فروگیرند- و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداري کنند- و دامان خود را حفظ نمایند( 2). عده اي تحت عنوان تدریس
خصوصی در حالی که ادعا دارند داراي مدرك فوق لیسانس و یا دکترا در فلان رشته هستند و یا این که از اساتید دانشگاه و عضو
هیئت علمی می باشند، در سطح شهرها به وسیله اعلامیه روي دیوارها و تابلوها و یا به وسیله روزنامه ها تبلیغاتی براي جذب مشتري
صفحه 56 از 98
می نمایند. 2- نور/ 31 . در این گونه موارد خانواده هاي محترم به ویژه دختران باید بسیار هوشیار باشند تا فریب تبلیغات و ادعاي
داشتن مدرك بالا را نخورند. چه بسا امکان دارد این ها تله اي براي به دام انداختن دختران باشد. لذا بهتر است براي فهمیدن درس
تا آنجا که امکان دارد از معلم مدرسه و شاگردان زرنگ و ممتاز استفاده شود تا از نظر مالی فشار به والدین وارد نشود، و در
صورت نیاز از معلم زن براي دختران و از معلم مرد براي پسران جهت تدریس استفاده گردد تا مشکلات اخلاقی کمتري پیش آید.
به خاطر آن که وقتی دختري در هفته چند مرتبه درکنار مرد نامحرمی به عنوان معلم و یا استاد قرارگرفت، به طور طبیعی آن مرد
تحت تأثیر قرار خواهدگرفت و آثار منفی به دنبال خواهد داشت. و به علاوه گاهی این اعلامیه ها و تبلیغات بهانه و وسیله اي براي
اختلاص می باشد. اکنون به حادثه اي در این مورد توجه فرمایید: * استاد قلابی: یک جوان بیست و دو ساله به نام حسن که با
استفاده از ساده لوحی دختران جوان با عنوان برنده المپیادهاي علمی و دانشجویی از آنان اخاذي می کرد، دستگیر شد. او با نصب
اگهی در محله ها و مناطق مرکزي تهران با مضمون تدریس خصوصی به وسیله برگزیده المپیادهاي علمی و دانشجویی، دانش
آموزان و دانشجویان را جذب می کرد. حسن با این شیوه از فریب خوردگان خود، مبلغ پنجاه هزار تومان به عنوان پیش پرداخت
تدریس می گرفت و بدون این که نشانی و شماره تلفن واقعی خود را اعلام کند، متواري می شد. او با استفاده از شماره تلفن هاي
مندرج در بخش آگهی هاي روزنامه ها و دادن آنها به متقاضیان، ردي از خود برجاي نمی گذاشت. او در یکی از آخرین قرارها-
که قصد داشت از فرد جدیدي کلاهبرداري کند- به طور اتفاقی در جسله اي که یکی از آشنایانش ترتیب داده بود با دختر جوانی
رو به رو شد که پیش از این به او پول داده بود. دختر جوان با این اتفاق از حقیقت ماجرا مطلع شد و بلافاصله موضوع را به نیروهاي
پلیس اطلاع داد و متهم براي تحقیقات بیشتر در اختیار مقامات قضایی قرارگرفت. وي در نخستین جلسه دادگاه گفت: به دلیل این
که فکر می کردم دختران زودتر و راحت تر گول می خورند، آنها را انتخاب کردم. حسن که دیپلم ریاضی فیزیک دارد و از این
راه مبلغ هنگفتی به جیب زده است، افزود: مدتی پیش به دلیل بی نظمی درکار اخراج شدم و با مشاهده اگهی هاي مربوط به
------ .( تدریس خصوصی به این فکر افتادم که این کار را انجام دهم. اوگفت: حالا فهمیدم که واقعاً بارکج به منزل نمی رسد( 1
.8/8/ -1 جام جم، 81 ----------------
* مأموران قلابی:
گاهی امکان دارد انسان هاي شیاد و آلوده اي تحت عنوان مأموران دولتی و یا پلیس بخواهند دختران و زنان را شکارکنند و آنها را
مورد سوء استفاده قرار دهند. در چنین مواقعی زنان نباید خود را تسلیم کنند و به هیچ عنوان سوار ماشین نشوند، زیرا شاید این
افرادگرگانی هستندکه در لباس میش درآمده اند. به جریان مرد شیادي در این مورد توجه فرمایید: مردي سی و هشت ساله که با
معرفی خود به عنوان مأمور نیروي انتظامی قصد فریب زن جوانی را داشت، توسط مأموران نیروي انتظامی دستگیر شد. زن جوانی با
شکایت خود عنوان کرد: پس از خرید روزانه، سوار تاکسی شدم. نیمه هاي راه، پیکانی جلوي تاکسی پیچید و با نشان دادن بی
سیم به راننده گفت که مأمور آگاهی است و این خانم را پیاده کن. راننده هم مرا پیاده کرد و رفت. مردي که خود را مأمور معرفی
کرده بود به زور مرا سوار خودرویش کرد وگفت که مأمور است و اگر حرفش را گوش نکنم، مرا به اداره مبارزه با مفاسد
اجتماعی می برم. من هم که ترسیده بودم، به اوگفتم حالا وقت ندارم و براي روز سه شنبه ساعت هشت در محل فلکه ساعت اهواز
---------------------- .( قرار گذاشتیم. مأموران پس از بررسی هاي لازم، روز سه شنبه مأمور قلابی را دستگیر کردند( 1
.28/10/ -1 جام جم، 81
* بیمارستان ها ومطب ها:
صفحه 57 از 98
بعضی اززنان پیش خود تصور می کنندکه دکتر مرد نسبت به زن محرم است، در حالی که این فکر اشتباه است و دکتر محرم
نیست. تمام مراجع تقلید می فرمایند تا وقتی دکتر زن اعم از عمومی و متخصص وجود دارد، زن نمی تواند به پزشک حتی براي
کارهایی مانند رادیولوژي، سونوگرافی، آزمایشگاه و تزریقات مراجعه نماید. لذا حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) و بسیاري از
دکتر محرم نیست... وگرفتن عکس هاي رادیولوژي در صورتی که مستلزم نگاه به بدن نامحرم باشد، گرفتن » : مراجع می فرمایند
خون براي آزمایشگاه، سونوگرافی و یا هر عملیات پزشکی دیگر در صورتی که بتوان به پزشک یا متخصص زن در آن رشته
1). وقتی دکتر نامحرم است، مانند بقیه مردان با دیدن زن جوان و یا با نگاه کردن به ) « رجوع کرد، توسط مرد نامحرم حرام است
عضوي از اعضاي او تحت تأثیر قرار می گیرد. او فرشته نیست که با دیدن بدن زن نامحرم متأثر نگردد. بلکه او هم غریزه دارد و
تحت تأثیر قرار می گیرد. اگر مراجعه زن به پزشک مرد جایز است زمانی است که دکتر زن وجود نداشته باشد و زن مریض ناچار
- باشد به پزشک مرد مراجعه کند. رعایت نکردن همین مسائل شرعی در جامعه گرفتاري هایی ----------------------- 1
بهشت جوانان، ص 303 . جهت اطلاع بیشتر به کتاب یاد شده مراجعه فرمایید. را براي برخی از خانواده ها به وجود آورده است. و
ما اگر بخواهیم سعادتمند شویم، چاره اي جز تسلیم در برابر خداي بزرگ نداریم. اینجانب سال ها مسؤول بخشی از چندین
بیمارستان درکشور بودم و شاهد بودم که بی توجهی برخی خانواده ها به همین موضوع باعث بروز مشکلات فراوانی شده است.
اکنون به ماجراي ازدواج یک بیمار با پزشکش توجه فرمایید: * داستان ازدواج با پزشک: ساعت حدود دوازده ظهر بود که مادرم
به خانه آمد. آن روز هم به علت همان بیماري قدیمی که چهار سالی مانند میهمان ناخوانده در وجودش خانه کرده و قصد رها
رفت. من دکتر را یک بار دیده بودم. زمانی که به علت دل درد شدید، مجبور شدم همراه « شاهین. ف » کردنش را ندارد، نزد دکتر
مادرم براي معالجه به مطبش مراجعه کنم. مرد متین و بسیار مؤدبی به نظر می آمد. وقتی در را به روي مادر بازکردم، حس کردم
اتفاقی افتاده است. او را خوب می شناختم. چشم هاي مادرم هیچ وقت دروغ نمی گوید. آن روز هم برقی که آن دو یاقوت سبز
رنگ را درخشان تر از همیشه کرده بود از اتفاقی خبر می داد که همه وسعت زندگی ام را در برگرفت وکلیه آمال و رؤیاهایم را
تو را از من خواستگاري کرده است، « دکتر.ف » : دگرگون کرد. از مادر پرسیدم چه اتفاقی افتاده است. او با کمی مکث جواب داد
اما من گفتم خودت باید تصمیم بگیري. و شروع به صحبت درباره اوکرد، ولی من کر شده بودم. مادر حرف می زد، با آب و تاب
هم حرف می زد، ولی من هیچ کدام از کلماتش را نمی شنیدم. غرق در رؤیا شده بودم و با خود کلنجار می رفتم. دکتر سی و پنج
ساله بود و من در آغاز بیست و دو سالگی و از طرفی با خود می گفتم: درست است تفاوت سنی زیادي داریم، ولی در عوض او
مردي است سرد وگرم چشیده که شورکاذب اول جوانی را پشت سر گذاشته و می تواند براي یک زندگی مشترك آرام و بی
دغدغه ایده آل باشد و از همه مهم تر مشکل اقتصادي ندارد. چرا که علاوه بر داشتن شغلی مناسب، از خانواده مرفهی است که به
تازگی وارث ثروت قابل توجهی از پدرش شده است. این چنین بودکه بر تمام تخیلات و رؤیاهاي گذشته ام پاگذاشتم و به
خواستگاري او جواب مثبت دادم. دکتر همراه مادرش در خانه نسبتاً بزرگی زندگی می کرد. تا زمان ازدواج دو ماه با هم نامزد
بودیم. در دوران نامزدي، تمام سعی و تلاشم بیشتر صرف شناختن او شده بود. در این مدّت، او را فردي بسیار فروتن و خانواده
دوست و با شخصیتی دوست داشتنی یافتم. همان فردي که می توانست مرا خوشبخت کند. او نسبت به من و خانواده ام اظهار علاقه
شدیدي می کرد، و با زبان شیوا و گیرایش هر روز مرا بیشتر ازگذشته شیفته خود می نمود. بعد از دو ماه با هم ازدواج کردیم و با
آن که خود خانه اي مجزا داشت، ولی به علت علاقه شدید به مادرش زندگی مشترکمان را در منزل مادرش آغازکردیم. شروع
خوبی بود و من از زندگی و انتخابی که داشتم، بسیار راضی بودم. مادر شوهرم زنی بسیار فهمیده بود و به من نیز ابراز علاقه می
کرد. یک ماه گذشت وکم کم متوجه شدم گاهی اوقات شاهین رفتارهاي عجیبی از خود نشان می دهد. مثلا یک روز به خانواده
من عشق می ورزید و در حالی که به مادرم اظهار علاقه می کرد، مانندکودکی زار می گریست، ولی فرداي آن روز همه حرف
صفحه 58 از 98
هایش را تکذیب و شروع به بدگویی نسبت به خانواده ام می کرد. یک شب که من براي دیدن خانواده ام به منزلمان رفته بودم،
مادر شاهین تلفن کرد وگفت: شاهین امشب به طرز مشکوکی براي دیدن یکی از مریض هایش با آژانس از منزل خارج شده است
و از من خواست به کمک راننده اي که شاهین را به مقصدش رسانده، بفهمم اوکجا رفته است. پس از مراجعه به آژانس نشانی
مقصد شاهین را پیداکردم و به وسیله مادر شوهرم دریافتم نشانی متعلق به زن جوان معتادي بود که پیش از ازدواج ما، به عنوان
مریض ماه ها به مطب شاهین رفت و آمد داشت و شاهین عاشق او شده بود و می خواست با او ازدواج کند، ولی مادرش با این
ازدواج مخالف بود. به همین علت نسبت به ازدواج ما اصرار داشت. پس از آن که شاهین به خانه بازگشت، از او توضیح خواستم،
ولی زیر بار نرفت. تا این که مادرش به اوگفت: زنت همه چیزو می دونه. این که تو اون دختر معتاد رو می خواستی و این که
امشب هم اونجا بودي. با شنیدن این جملات، شاهین ازکوره در رفت و شروع به فحاشی نسبت به مادرش وکتک زدن من کرد.
چند ساعتی از این ماجراگذشت و شاهین کمی آرام شد. بعد اعتراف کردکه من اون دخترو دوست دارم و می خوام ترکش بدم. و
بعد در عین ناباوري عکس او را به من نشان داد و گفت: نگاه کن چقدر قشنگه! و شروع به گریستن کرد. او واقعاً مریض بود و
هیچ وقت این حقیقت را قبول نداشت. حاضر نبود به روانپزشک مراجعه کند و یک روز هم که به اصرار من نزد روانپزشک رفتیم،
پس از بازگشت بسیار عصبانی شد و شروع به فحاشی وکتک زدن من کرد. دیگر نمی توانستم به زندگی با مردي ادامه دهم که
تعادل روحی نداشت. بنابراین تصمیم گرفتم از او جدا شوم، ولی خانواده شوهرم یعنی مادرش با جدایی ما مخالف بود. اما من
..29/8/ 1- جام جم، 81 .( تصمیم خود را گرفته بودم ( 1
* جشن عروسی:
مجالس عروسی به ویژه جشن هایی که زن و مرد مخلوط و در یک مکان هستند و موازین شرعی رعایت نمی گردد، به راحتی
ارتباط نامشروع برقرار می گردد. به خاطر آن که در این جشن ها دختران و زنان با زیباترین لباس ها و آرایش حاضر می شوند و
در نتیجه باکوچک ترین نگاه توجه مرد نامحرم را به خودشان جلب می کنند، و به دنبال نگاه اول نگاه هاي دوم و سوم و... و بعد
از آن مرد نامحرم نقشه رابطه نزدیک با زن مورد نظرش را می کشد وگاهی از اوقات تا آن زن را فریب ندهد و گرفتارش نسازد،
دست بردار نیست. بنابراین در رفتن به این گونه مجالس باید دقت کرد و اگر این گونه مجالس با موسیقی، رقص، گناه و آلودگی
همراه است باید پرهیزکرد. زیرا بسیاري از روابط و دوستی ها بین دختران و پسران در این مکان ها پایه ریزي می شود. رسول خدا
مَنْ اطاعَ امْرأتَهُ اَکَبَّهُ اللّهُ عَلی وَجْهِهِ فِی النّارِ. قیلَ وَ ما تِلْکَ الطّاعَۀُ؟ قال: تَطْلُبُ » : (صلّی الله علیه و آله) درباره این مجالس فرمود
کسی که اطاعت همسرش را نماید، خداوند روز قیامت او را با صورت به آتش جهنم می افکند. از آن « الْعِرْساتِ وَ الثَیابِ الرَِّقاقِ
حضرت(صلّی الله علیه و آله) سؤال شد: منظور از این اطاعت چیست؟ فرمودند: زن درخواست رفتن به عروسی ها و پوشیدن لباس
1- وسا ئل الشیعه، ج ------------------------- .( نازك (در برابر نامحرم) داشته باشد و مرد از همسرش اطاعت کند ( 1
14 ، ص 130 . * عبرت: چندي پیش در یکی از روزنامه هاي کثیرالانتشار نقل شده بود، در یکی از شهرستان ها، مردي که به
میهمانی رفته بود، بعد از خوردن ناهار، که صاحبخانه براي کاري از منزل خارج شده بود، ضمن عمل منافی عفت با همسر میزبان،
او را به قتل می رساند. بعد از دستگیري از قاتل می پرسند: چرا این عمل زشت را انجام داده اي؟ در جواب گفت: من شب گذشته
در مجلس عروسی، این خانم را مشاهده کردم و دیگر نتوانستم خود راکنترل کنم و در نتیجه چنین تصمیمی گرفتم. * ماجرایی
دیگر: شخصی در حالی که بسیار ناراحت به نظر می رسید به اینجانب که در شهري مسؤول بودم مراجعه کرد و اظهار داشت:
دخترم گم شده است. موضوع را بررسی و پیگیري نمودم تا این که فرد مذکور بعد از چند ساعت آمد وگفت: دخترم پیدا شد.
سپس پدر و مادر دختر را خواستم تا علت مسأله برایمان روشن گردد. در حالی پدر و مادر دختر حضور داشتند از او سؤال کردم:
صفحه 59 از 98
این چند ساعت کجا بودي؟ وي گفت: در هنگام آمدن از مدرسه پسري آمد و با اصرار مرا سوار ماشینش کردکه حدود یک
ساعت بیرون رفتن من با او طوال کشید. به دخترگفتم: شما با رضایت خودت سوار شدي، و بر فرض با اصرار و تهدید می توانستی
سوار نشوي. بعد به اوگفتم: چگونه با این جوان آشنا شدي؟ گفت: با مادرم به عروسی یکی از اقوام رفته بودم که این جوان در
آنجا پذیرایی می کرد، در هنگام پذیرایی از من- با این که مادرم کنارم نشسته بود- با هم آشنا شدیم و در همان مجلس ارتباط
پیداکردیم.
* رانندگی:
اگر چه رانندگی براي زنان به شرط رعایت کامل حجاب مانعی ندارد، اما این کار از نظر روحی و جسمی مناسب آنان نیست. بر
همین اساس در روایات، این گونه کارها براي زنان مذمت شده است. در صورتی که عده اي از آنان خواستند رانندگی بیاموزند،
باید توجه داشته باشندکه در ساعت هاي آخر شب، در شهر یا خارج از شهر در حالی که تنها هستند و یا همراهانشان زن می باشند،
از راندن ماشین بپرهیزند. به خاطر آنکه این وضعیت باعث می شودکه شیطان عده اي انسان هاي آلوده را براي آزار و اذیت،
سرقت ماشین و اموال زنان وسوسه کند. در ماجراي کرکس هاي سیاه، یکی از علل آن جنایات هولناك، رانندگی دو زن تنها در
وَ تَشَ بَّهَ الرَّجالُ بِالنِّساءِ وَ النِّساءُ بِالرِّجالِ وَ یَرْکَبْنَ ذَواتُ الْفروُجِ الشُّروُجَ » : اواخر شب بود. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود
در دوره آخر الزمان مردان خود را شبیه به زنان و زنان خود را شبیه مردان می کنند و زنان بر زین ها (مانند « فَعَلَیْهِنَّ مِنْ اُمَّتی لَعْنَۀُ الِله
اسب، دوچرخه، ماشین و...) سوار می شوند، خداوند آن را لعنت کند و از رحمتش دور نماید ( 1). حضرت علی (علیه السّلام)
زنان را سوار بر زین ها (مانند اسب، دوچرخه، ماشین) نکنید زیرا با این « لا تَحْمِلوُا الْفُروُجَ عَلَی السُّروُجِ فَتُهَیِّجُوهُنَّ لِلْفُجُورِ » : فرمود
کار آنها را به طرف گناه و فساد می کشانید ( 2). * سرگذشت رانندگی دختري: همه چیز از یک روز سرد پاییزي شروع شد، طبق
قولی که شب گذشته پرستو به مادربزرگش داده بود، قرار بود به خانه مادربزرگش برود و او را براي نوبت دکترش به منزلشان ببرد.
از خانواده اجازه گرفته بود براي آوردن مادربزرگ از ماشین استفاده کند. او با وجود مخالفت هاي پدر و مادر بالاخره موفق شده
. -1 تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 36 -------------------- .¬¬ بود آنها را راضی کندکه با ماشین به دنبال مادربزرگش برود
2- وسائل الشیعه، ج 14 ، ص 128 ، من لایحضره الفقیه، ج . بهشت جوانان، ص 307 ، فرهنگ مردم دنیا قبل از ظهور، ص 58
3،ص 299 . فرداي آن روز سوار ماشین پدر شد و به طرف منزل مادر بزرگ که در یکی از شهرهاي حوالی تهران بود، راه افتاد. در
دلش می گفت: این بار می خواهم همه کارهاي مادربزرگ را خودم انجام بدهم، حتی داروهایش را خودم تهیه می کنم. امتحانات
دانشگاه چند روز دیگر شروع می شد، می خوام دعاي خیر مادربزرگ پشت سرم باشد. تا ان شاءاللّه بتوانم همه واحدها را پاس
کنم. در همین افکار بودکه از آیینه ماشین نگاهش به یک شورلت مشکی رنگ افتاد که از آیینه به او اشاره می کرد و با حرکات
دست از او می خواست کنار بزند. پرستو کمی هول کرده بود، حواسش را جمع کرد و ضبط ماشین را هم کم کرد و به اشارات و
حرکات مرد دقت کرد. کمی پنجره ماشین را پایین داد، تا صداي مرد را بشنود، شورلت مشکی پس از چند ثانیه موازي با ماشین
پرستو حرکت کرد. مرد در حالی که عینک زده بود وکلاه بر سرش گذاشته بود، به پرستوگفت: خانم، از پشت ماشینت بنزین می
ریزه، بزن بغل ببین چه اتفاقی افتاده؟ پرستوکه خیلی هول شده بود، سریع از جاده منحرف شد وکناري ایستاد. هراسان در ماشین را
بازکرد و به عقب ماشین رفت. هم زمان با توقف خودروي پرستو، شورلت مشکی هم توقف کرد. پرستو وقتی به پشت ماشین
رسید، متوجه شد حتی یک قطره بنزین هم از پشت ماشینش نمی ریزد. تعجب کرده بودکه یک دفعه با صداي مردي به خود آمد.
راننده شورلت مشکی بود، مردي با قد و بالایی بلند، در حالی که بارانی مشکی در تن داشت به طرفش می آمد. پرستو بهت زده به
مرد خیره شده بود. مگه آزار داري دروغ میگی؟ مرد از پشت عینک سیاهش پوزخندي زد و به طرف پرستو آمد. نزدیک و
صفحه 60 از 98
نزدیکتر آمد، به قدري که پرستو صداي نفس هایش را می شنید. پرستو ترسیده بود، نفس هایش به شماره افتاده بود. حس می کرد
صداي قلبش را می شنود. دست و پایش راگم کرده بود و عقب عقب می رفت. مرد رو به پرستو کرد وگفت: می دونی چیه خانم
خانما! گفتم حیفه چندکلامی باهات صحبت نکنم! از تهران تعقیبت می کنم. از قیافه ات خوشم اومده. این مانتو کوتاه و اون
روسري و این شلوار تیپت حرف نداره. من عاشق این جور تیپ ها هستم. پرستو با شنیدن حرف هاي مرد سیاه پوش ناخود اگاه
لرزید و به طرف جاده رفت و از خودروهایی که به سرعت باد ازکنارش می گذشتند، کمک می خواست. مرد کنار جاده ایستاده
بود و قهقه می زد. پس از چند لحظه یک ماشین نگه داشت و مردي جوان به داد پرستو بی پناه رسید. مرد سیاهپوش به محض
دیدن توقف خودرو سوار ماشین شد و از معرکه گریخت. پرستو پس از فرار مرد شرور نفس راحتی کشید و از مرد جوان که جان و
.27/9/ 1- جام جم، 81 --------------------------- .( آبرویش را نجات داده بود، تشکرکرد( 1
* ازدواج هاي اینترنتی:
اشاره
اینترنت یکی از رسانه هایی است که جنبه هاي مثبت و منفی جهت استفاده دارد. یکی از آن جهات منفی و مضرش ارتباط برخی از
طریق این رسانه جهت ازدواج و زندگی مشترك می باشد. بعد از آن که از طریق این وسیله ارتباطی، مرد یا زنی همسر مورد نظرش
را پیدا کرد، ارتباط حضوري نیزگاهی محقق خواهد شد. اما مدتی نمی گذرد که متوجه می شوندکه تمام آن سخنان شیرین و
جذابی که از طریق اینترنت بین آن دو رد و بدل شده، سرابی بیش نبوده است. اکنون به عاقبت بعضی از این نوع ازدواج ها توجه
فرمایید:
* فرجام ازدواج هاي اینترنتی:
8 در یکی ازکافی شاپ هاي تهران سر ساعت هشت شب جمع شویم تا بعد از شش ماه رابطه اینترنتی هم /8/ -1 قرار شده بود 80
دیگر را ببینیم. به هم قول داده بودیم سراپا سفید بپوشیم تا بتوانیم همدیگر را بشناسیم. همه مقدمات از پیش انجام شده بود. میز
شماره هفت را به برکت این که عدد مقدسی است، از پیش گرفته بودیم. آن روز، تولد شایان بود. ساعت هشت بودکه هفت نفر
سفیدپوش درکافی شاپ حاضر شدند. همگی به هم نگاه می کردیم و چهره هاي هم دیگر را به حافظه می سپردیم. پس از سلام و
احوال پرسی سر میز رفتیم و بعد از معرفی، منتظر ماندیم آخرین عضو اکیپ یعنی فراز بیاید. البته دیرکردن او هیچ کداممان را
نگران نکرده بود، چون در این یک سال دوستی، همه بچه هاي اکیپ فهمیده بودند، بفهمی نفهمی فرازکمی بدقول است. عقربه
25 ساله که لباس سفید پوشیده بود، با سر و وضعی - هاي ساعت هشت و بیست و پنج دقیقه را نشان می دادکه یک دفعه جوانی 6
کثیف وارد شد. با دیدن وضع و حال او شک نداشتم کسی نیست جز فراز. چند لحظه نگذشت و حرفم درست از آب درآمد. فراز
وقتی اکیپ سفیدپوش ما را دید به سمت ما آمد و حال و احوال کرد. با آمدن او اکپیمان تکمیل شده بود. حالا نوبت شروع مراسم
تولد شایان و بریدن کیک بود. فراز همان کسی بودکه با من یک سال و نیم مکالمه داشت. به نظرم همان کسی آمد که دلم می
خواست. جوانی شوخ و شیطون وگاهی وقت ها کمی شر. یک دقیقه آرام و قرار نداشت. آتش از سر و صورتش می بارید. آن
روز هم موقع آمدن به کافی شاپ با راننده تاکسی سر کرایه دعوا کرده بود وکارش به کتک وکتک کاري کشیده بود. همه می
گفتند: دوستی هاي تلفنی سرانجام خوبی نداره و تا حالا کسی را خوشبخت نکرده، اماگوش من به این چیزها بدهکار نبود. خلاصه
دیدار ما در تولد شایان، بهانه اي شدکه هر هفته قرار بگذاریم و با هم بیرون برویم. در یکی از این ملاقات ها، فراز از من رسماً
صفحه 61 از 98
خواستگاري کرد. من هم که علاقه زیادي به او پیدا کرده بودم، سعی کردم بدون دخالت احساساتم تصمیم بگیرم. او از هر نظر
جوان لایقی بود و تحصیلات و موقعیت شغلی خوبی داشت. قرارگذاشتیم هفته بعد همراه خانواده به منزل ما بیاید و رسماً من را از
خانواده ام خواستگاري کند. پس از روز خواستگاري، خانواده ام تحقیقاتشان را شروع کردند. و در پایان، به این نتیجه رسیدند که
فراز خانواده خوب و اصل و نسب داري دارد. چند روز بعد از بررسی هاي خانواده ام قرار شد صیغه محرمیت . بخوانیم و پس از
آن من و او به هم محرم شدیم. احساس خوشبختی می کردم. فراز به من قول داده بود پس از ازدواج من را هم به شرکتش ببرد و
دستم را جایی بندکند. او براي تشویق من، قول داده بود اگر درس هایم را بخوانم و دانشگاه قبول شوم، برایم یک رنوي کوچولو
موچولو بخرد. یک روزکه براي گردش با فراز رفته بودم بیرون، یک دفعه در پیاده روي یکی از خیابون ها به زمین افتاد. من که
خیلی ترسیده بودم، جیغ محکمی کشیدم و همه دورم جمع شدند. خیلی هول کرده بودم. سریع به منزل تلفن کردم و به پدر و
مادرم گفتم: پدر و مادر فراز را طوري که هول نکنند، در جریان بگذارند. به کمک مردم، او را به بیمارستان رساندیم. فراز یک
ماه در بیمارستان بستري بود و پس از انجام آزمایش ها مشخص شد دچار تومور مغزي است. با شنیدن این موضوع همه چیز جلوي
چشمانم تیره و تار شد. دیگه چیزي نمی دیدم. از هم چیز سیر شده بودم. دوست داشتم با رفتن فراز، همه بمیرند. زندگی برایم
سخت شده بود. وقتی پدر و مادر فراز بی تابی هاي زیاد مرا دیدند، گفتند: فراز یک سال دچار این بیماري شده و ما با او مدارا می
کنیم. پس از شنیدن این حرف از دهان پدر فراز، یک دفعه به خود آمدم و متوجه شدم فراز در این مدت مرا در جریان نگذاشته
است و در واقع به من نارو زده است. این بودکه کمی به خود آمدم و تسکین پیدا کردم. با این که او را دوست داشتم، قلباً او را
مقصر می دانستم. الان حدود یک ماه است که فراز بدرود حیات گفته و رفته است و من در عرض این چند ماه فهمیده ام که چرا
می گویند: دوستی ها و ازدواج هاي تلفنی و اینترنتی عاقبت خوشی ندارد( 1). * داستانی دیگر: 2- لیدا یک سال پیش با سروش در
اینترنت آشنا شده بود و شش ماه با هم دوست بودند و هر روز سر ساعت مقرري با هم چت می کردند. پس از شش ماه آشنایی،
سروش پا در یک کفش کرده و از پدر و مادرش خواسته بود براي خواستگاري از لیدا اقدام کنند. با وجود ----------------
27 . مخالفت هاي پدر و مادر و نصیحت هاي خاله و عمه و عمو و دایی، سروش پاي حرفش بود /9/ -1 جام جم، 81 -----------
و دلباخته لیدا شده بود و این حرف ها توگوشش نمی رفت و بالاخره با خواهش و تمنا همه را متقاعدکرده بود که به خواستگاري
لیدا بروند. روز خواستگاري، خانواده لیدا به دلیل داشتن رفاه مالی بیشتر نسبت به خانواده سروش تا می توانستند براي خانواده
سروش سنگ انداختند. از مهریه به اندازه سن تولدگرفته تا ویلاي شمال. وقتی خانواده عروس خواسته هایشان را به خانواده داماد
ابلاغ کردند، سروش بدون هیچ مکثی گفت: دخترتان را حوشبخت می کنم. بعد هم با خنده گفت: به قول قدیمی ها، مهریه روکی
داده، کی گرفته؟ هر طوري که بود، با سعی و تلاس سروش، پدر و مادر عروس کمی از مبلغ مهریه کسرکردند و عروسی
سرگرفت. پدر و مادر سروش که با این ازدواج مخالف بودند، حتی در مجلس عروسی هم شرکت نکردند. حالا پس ازگذشت
چند ماه از عروسی لیدا و سروش، دو طرف نه تنها فهمیده اند با هم هیچ تفاهمی ندارند، بلکه متوجه شده اند تا حدودي از هم
بدشان می آید. سروش فکر طلاق را در سر می پروراند و اختلافات آنها بر سر هر چیز از بد دم کشیدن چاي تا اختلافات طبقاتی و
1- جام جم، ---------------------- .( به رخ کشیدن ثروت از سوي لیدا، تمایل آنها را به طلاق بیشترکرده است( 1
27/9/81 * حادثه اي ناگوار اما عبرت انگیز: 3- یکی از روزهاي تابستانی سال 78 دختر و پسر جوانی از طریق اینترنت با هم آشنا
دوست اینترنتی- زندگی مشترکی را تجربه کرده که پس از به دنیا آمدن یک -« مامک » می شوند. پسر جوان قبل از آشنایی با
و « مامک » از همسرش جدا شده بود. ارتباط بین « مامک » دختر با شکست مواجه شده است. او دو سال قبل از آشنایی اینترنتی با
گذشته او را می پذیرد. آن دو با هم تصمیم به شروع یک زندگی مشترك می « مامک » آن قدر صمیمانه می شود که « آرش »
گیرند، ولی این نقطه تاریک در زندگی آرش باعث می شود تا این مسأله با خانواده ها در میان گذاشته نشود. اما راز شکست
صفحه 62 از 98
گذشته آرش براي خانواده مامک روشن می شود و مخالفت با ازدواج آن دو بالا می گیرد. آرش پس از چند بار تقاضاي ازدواج
با مامک شروع به تهدید خانواده مامک می کند. در نخستین روزهاي پاییزي در حالی که مزاحمت هاي آرش روز به روز بیشتر
شده، پدر و مادر مامک دور از چشم دخترشان تصمیم می گیرند تا براي رهایی از مزاحمت هاي آرش از وي شکایت کنند.
شامگاه بیستم مهر ماه آرش تصمیم به خواستگاري توأم با تهدید مامک می گیرد. او خود را پشت در آپارتمان طبقه سوم می
رساند و در حالی که فریاد می زند، می خواهم با مامک ازدواج کنم یا این که اجازه دهید با مامک پنج دقیقه صحبت کنم...
تهدیدات خود را بیشتر می کند. مادر مامک صبح روز بعد با شکایت درشعبه 217 مجتمع قضایی شهید بهشتی حکم جلب آرش را
دریافت می کند. مأموران کلانتري 125 یوسف آباد آرش را دستگیر می کنند. آرش سه روز را در بازداشت می گذراند و با
رضایت مادر مامک و سپردن تعهد این که دیگر براي خانواده مامک مزاحمت ایجاد نکند، آزاد می شود. خانواده مامک تصمیم
می گیرند براي دورکردن دختر بیست و شش ساله شان از این فضا او را که تازه دوران کارشناسی اش را در رشته کامپیوتر به پایان
رسانده، راهی ارمنستان می کنند تا در آنجا دوران کارشناسی ارشد را طی کند. با این تصمیم اوایل تابستان مامک به ارمنستان سفر
می کند و در یکی از دانشگاه هاي این کشور مشغول به تحصیل می شود. هفته گذشته مامک پس از شش ماه دوري از خانواده
وارد تهران می شود تا دیداري تازه کند و پس از پایان تعطیلات براي شروع ترم جدید به ارمنستان بازگردد. خانواده مامک که
رابطه بین مامک و آرش را پایان یافته تلقی می کردند، شامگاه چهارشنبه گذشته با تعجب آرش را با قمه اي در دست برابر در
آپارتمان خود می بینند. آژیر خودرو گشت کلانتري در خیابان 29 بزرگراه کردستان خبر از حادثه اي می دهد. رئیس کلانتري
یوسف آباد پس از حضور در محل، بلافاصله خود را به آپارتمان طبقه سوم می رساند. چند زن در ساختمان با دیدن پلیس اتاقی را
که در آن دختر خانواده به گروگان گرفته شده، نشان می دهند. هیچ صدایی از پشت در اتاق شنیده نمی شود. مأموران پلیس براي
این که بتوانند راهی براي آرام کردن گروگانگیر بیابند، در مرحله اول از مادر خانواده می پرسند، گروگانگیر را می شناسید؟ زن
که شوکه شده، میگوید: او آرش است. از سه سال پیش به دخترم مامک علاقه مند شده ولی ما به خاطر شکست در زندگی قبلی
اش با ازدواجشان مخالف بودیم و حالا این حادثه رخ داده است. او چگونه وارد خانه شد؟ به همراه دو دختر و مادر شوهرم در
خانه نشسته بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد و مادر شوهرم پس از پاسخ دادن به آیفون گفت: پستچی آمده و از خارج برایمان
-« مگی » بسته آورده است. همین راگفت و به سوي در رفت. چند لحظه بعد صداي فریادهاي مادر شوهرم را شنیدم. دختر کوچکم
بیست و سه ساله- براي کمک به مادر بزرگش به سمت در دوید، همان لحظه صداي ناله دخترم مگی را شنیدم. مامک که تا این
لحظه ساکت بود، به سرعت از پله ها پایین رفت. چند لحظه بعد آرش در حالی که زیر بغل مامک را گرفته بود، به آرامی وارد
آپارتمان شد. مامک دست روي شکمش گذاشته بود. از میان انگشتانش خون سرازیر شده بود. وحشت زده به سوي آرش دوید و
با فریاد از آرش خواستم تا دخترم را رهاکند. اما او با یک حرکت دست ضربه محکمی به سرم زد و مرا به گوشه اي پرت کرد. در
حالی که مامک را می کشید، به درون یکی از اتاق ها برد و در را از پشت قفل کرد. در حالی که رئیس کلانتري از مادر مامک
بازجویی می کند، یکی از افراد نیروي انتظامی پشت در اتاقی که دقایقی قبل قفل شده، از گروگانگیر می خواهد که در را بازکند.
وقتی هیچ صدایی از داخل اتاق شنیده نمی شود، رئیس کلانتري به مأموران دستور شکستن در اتاق را می دهد. مأموران پلیس با
وارد شدن به اتاق با صحنه یک جنایت روبرو می شوند. مامک در حالی که دستان خونی اش را روي سینه گذاشته در گوشه اتاقی
افتاده و هیچ حرکتی ندارد. گوشه دیگر اتاق آرش در حالی که چاقو در سینه اش فروکرده، چشم به در اتاق دوخته و با دیدن
مأموران چشمانش را می بندد. مامک در همان لحظه اول جان سپرده است و آرش که هنوز نفس می کشد به بیمارستان انتقال داده
می شود. قاضی کشیک جنایی پس از اطلاع از ماجراي جنایت، بلافاصله به محل حادثه اعزام می شود و تحقیقات قضایی خود را
آغاز می کند. مأموران درگزارش خود به کشیک جنایی با اشاره به این که اقدام این جوان و حضور پلیس تنها چند دقیقه طول
صفحه 63 از 98
کشیده، اعلام میکنندکه وي با قصد قبلی براي این جنایت وارد ساختمان شده است. یکی از همسایگان در بازجوبی می گوید:
وقتی سر و صدا را شنیدم به راهرو رفتم و مامک را دیدم که سراسیمه از پله ها به طرف پایین می رود و مدام آرش را صدا می زند.
چون مرد جوان را با چاقویی در دست دیدم سعی کردم دست مامک را بگیرم و به داخل آپارتمان خودم بکشم ولی مرد مهاجم سر
رسید و با تهدید چاقو از من خواست مامک را رهاکنم. خیلی ترسیده بودم، ضربه چاقوي مرد مهاجم به شکم مامک باعث شد تا
دست او را رهاکنم. قاضی کشیک بلافاصله پس از تحقیقات محلی جهت بازجویی به بیمارستان می رود و پس از مداواي آرش
توسط پزشکان بازجویی از او را آغاز می کند. آرش در آغاز بازجویی می گوید: کاش من هم مرده بودم. مهندس کامپیوتر هستم
و سی سال دارم. با مامک توسط اینترنت آشنا شدم. ما به هم خیلی علاقه مند بودیم، خانواده اش هم در جریان بودند اما از زمانی
که آنان متوجه شدند من قبلًا ازدواج ناموفقی داشته ام، مخالفت خودشان را اعلام کرده بودند. ولی علاقه ما نسبت به هم روز به
روز بیشتر می شد. چند ماه گذشته بود وقتی براي صحبت کردن به در خانه شان رفتم به زندان افتادم تا این که.... سه شنبه بود به
مامک ایمیل زدم و به او خبر دادم که فردا به خانه تان می آیم تا تو را ببینم. چاقویی برداشتم و زیر کاپشن ام پنهان کردم. پشت
آیفون خودم را پستچی معرفی کردم. مادربزرگ مامک در را باز کرد، او را به عقب هل دادم. خواهر مامک را دیدم می خواست
مانع عبور من شود، با چاقو ضربه اي به شکمش زدم و او را زمین انداختم. مامک در راه پله ها به من رسید. مرد همسایه می
خواست به مامک کمک کند. اما او را تهدیدکردم او ترسید وکنار رفت. مامک فریاد می زد آرام باش! قرارمان این نبود! او از
پشت پنجره مرا و برخوردم را با مادربزرگ و خواهرش دیده بود. براي این که او را ساکت کنم یک ضربه با چاقو به شکمش زدم.
او را به طرف آپارتمانشان کشیدم. مادر مامک جلوي در آپارتمان ایستاده بود. وقتی ما را دید شروع به فریاد زدن کرد، با دسته
چاقو ضربه اي به او زدم. مامک را به اتاق کشاندم و در را از پشت قفل کردم. تختخواب را به در تکیه دادم تا مانع باز شدن آن
شود. وي در ادعاي هاي خود ادامه داد: مامک از من خواست تاکار را تمام کنم او چاقو را از من گرفت و ضربه اي به خود زد! بعد
چاقو را به من داد و من چند ضربه به او زدم. با ناله اي ضعیف روي زمین افتاد. چاقو را در دست گرفتم و این بار به خودم زدم و
در انتظار مرگ روي زمین دراز کشیدم که مأموران سر رسیدند. قاضی پرونده با توجه به تناقض گویی هاي متهم و اظهارات
1- ایران، -------------------- .( شاهدان عینی حادثه، تحقیقات ویژه اي را در دستورکار مأموران پلیس قرار داده است( 1
.5/11/81
« راه هاي دیگر شکار »
اشاره
به تعدادي از راه هاي شکار دختران اشاره شد. آنچه قاعده کلی و مطلب اساسی است و باید یادآوري کرد آن است که اگر ارتباط
زن و مرد با یکدیگر طبق معیارها و ارزش هاي اسلام نبود، باید هر روز شاهد نا امنی بیشتر، ربودن زنان و آزار و اذیت آنان بود.
زیرا وقتی برخی زنان و دختران بی تقوا رها شدند و با هر شکل و قیافه تحریک آمیزي بیرون آمدند، باید منتظر حوادث هولناك
بیشتري بود?. ثمره سستی ها وکوتاهی در اجراء احکام دینی: وقتی دختر و زن جوانی تحت عنوان منشی، حروفچین، بازاریاب،
دفتردار، همکار، کارمند اداره و شرکت، بازیگر سینما و تئاتر و... ساعت ها با مرد نامحرم هم سخن شد و بارها چهره و زینت او
مورد توجه مرد بیگانه قرارگرفت، طبیعی است آن مرد در ذهنش نقشه هایی براي چنین دختران و زنانی می کشد وگاهی از اوقات
نیز به مرحله عمل می رسد. و اگر اقدام فیزیکی و عملی جهت پیاده شدن نقشه اش انجام نداد، حداقل تحت عناوینی که شیطان به
آنها القاء می کند، مرتکب گناه و معصیت می شوند و به عنوان دو همکار ساعت ها با یکدیگر بگو و بخند دارند و خدا می داند
صفحه 64 از 98
در دل هایشان چه می گذرد. با این که می دانند لذت می برند اما توجیه می کنند و بهانه هاي مختلف براي کارهاي خود می
باعِدُوا بَیْنَ اَنْفاسِ الرِّجالِ وَالنِّساءِ فَاِنَّهُ اِذا کانَتِ الْمُعایَنَۀُ وَالْلِقاءُ » : آورند( 1). بر همین اساس، رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود
بین مردان و زنان نامحرم جدایی ایجادکنید (تا با هم برخورد و تماس نداشته باشند)؛ زیرا هنگامی که آنان « کانَ الدّاءُ الّذي لادَواءَلَهُ
رو در روي یکدیگر قرارگرفتند و با هم رفت و آمد داشتند، جامعه به دردي مبتلا خواهد شدکه درمان نخواهد داشت( 2). و هم
مرد نباید با « لا یَخْلُوَنَّ رَجُلُ بِاِمْرِأةٍ، فَما مِنْ رَجُلٍ خَلا بِاِمْرَأةٍ اِلاّ کانَ الشَّیطانُ ثالِثَهُما » : چنین آن حضرت(صلّی الله علیه و آله) فرمود
زن نامحرم خلوت کند. به خاطر آن که هیچ مردي با زن نامحرم خلوت نمی کند، مگر آن که سومی آن دو، شیطان است (تا بین
1- جهت اطلاع از عواقب اختلاط زن و مرد در ---------------------- .( آن زن و مرد نامحرم را به گناه وادارکند)( 3
- مراجعه فرمایید. 2 « فعالبت اجتماعی بانوان » ج 1 ص 311 و کتاب « پاسخ به پرسش هاي جوانان » ادارات و شرکت ها و... به کتاب
، 3- دعائم الاسلام، ج 2 ص 214 و مانند آن بحارالانوار،ج 13 ،ص 350 ، ج 63 ، ص 251 ، ج 72 ص 197 . بهشت جوانان، ص 468
سخن گفتن زن با مرد نامحرم از دام هاي « حَ دیثُُ النَّساءِ مِنْ مَصائِدِ الشیْطانِ » : ج 104 ، ص 48 . امام صادق(علیه السّلام) فرمود
شیطان (براي ایجاد گناه و رابطه نامشروع بین آن دو) است ( 1). هنگامی که زن نامحرم به عنوان مسافر پشت سر مرد نامحرم سوار
موتور شد، مگر ممکن است مرد تحریک نشود؟! وقتی حیاء و پاکدامنی در برخی از زنان تا این اندازه سقوط کرد، ربودن، آزار،
اذیت و تعرض به آنان یک امر طبیعی است. مسؤولین قبل از مبارزه با مردان شرور و آلوده، باید با این گونه زنان بی تقوا که زمینه
-1 د عائم .¬ شرارت وگناه را فراهم می کنند برخورد نمایند. اینک به حوادثی که ثمره این بی توجهی هاست توجه فرمایید
. الاسلام،ج 2 ،ص 214
* استخدام منشی راهی دیگر براي فر یب زنان:
یک مقام آگاه قضایی تأییدکرد: بیست و یک زن و مرد عضو یک شبکه منکراتی که با به کارگیري زنان غیر ایرانی مراکز فساد در
مشهد راه انداخته بودند دستگیر شدند. این مقام قضایی به ایرناگفت: اعضاي این شبکه منازل را به بهاي بالا اجاره کرده و از طریق
فریب زنان خارجی، مراکز فساد راه انداخته بودند. وي در خبر دیگري اعلام کرد: مدیر و برخی از اعضاي یک شرکت بازرگانی
شهري به جرم اغفال زنان و دختران دستگیر و محکوم شدند. وي گفت: مدیر این شرکت از طریق انتشار آگهی، دختران و زنان را
فریب داده و تحت پوشش استخدام منشی به فساد می کشانید. وي توضیح داد: مدیر و برخی از اعضاي مختلف این شرکت به
.20/5/ 1- قدس، 81 .( زندان، تبعید و تحمل شلاق محکوم شده اند ( 1
* سوار شدن موتور:
همانطوري که بیان شد، وقتی عفت و پاکدامنی آنقدر در برخی زنان سقوط کردکه بدون رعایت احکام الهی سوار موتور با مرد
نامحرم شدند، باید منتظر تجاوز، گرفتن و از بین رفتن آنان و نا امنی در جامعه بود و اگر این حوادث اتفاق نیفتاد باید تعجب کرد.
به دستگیري باند فسادي در این مورد توجه فرمایید: حکم اعدام براي دوازده نفر از سرکرده هاي باندهاي آدم ربایی و شرارت در
مشهد صادر شد. در پی دستگیري چند نفر از عوامل شرارت و نا امنی و تجاوز به عنف و زور در شهر مشهد، محاکمه این افراد در
شعبه 19 دادگاه عمومی مشهد آغاز شده است که طبق حکم صادره قاضی دادگاه تا کنون حکم اعدام براي دوازده نفر از
سرکردگان شرارت و آدم ربایی صادر شده است. براساس این گزارش اعضاي این باندهاي مخوف متهم به آدم ربایی و شرارت و
تجاوز به عنف هستند به طوري که افراد یاد شده در دادگاه به انجام اقدامات خلاف خود اعتراف کرده اند. این گزارش حاکی
است: افراد عضو این باندها دختران و زنان را به عنوان مسافر سوار موتور سیکلت و خودروکرده و آنها را می ربودند به طوري که
صفحه 65 از 98
در این رابطه شکایت هاي متعددي از افراد دستگیر شده در دادگاه مطرح شده است. گفتنی است: در پی محاکمه این افراد، قاضی
دادگاه حکم اعدام هفت نفر از اعضاي این باندها را چندي پیش صادرکرده بودکه با رسیدگی پرونده و محاکمه سایر افراد
.13/8/ 1- کیهان، 81 .( باقیمانده، حکم اعدام براي پنج نفر دیگر نیز صادر شده است( 1
* رعایت نکردن مسائل اخلاقی:
یکی از راه هاي دیگر تعرض به دختران، بی توجهی و عدم رعایت مسائل اخلاقی است که باعث ایجاد مشکلات براي آنان
میگردد. به حادثه اي در این زمینه توجه فرمایید: پنج جوان که با ربودن دختر 17 ساله اي وي را مورد تعرض قرار داده بودند، با
صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند. دختر جوان به نام فریبا در حالی که به شدت می لرزید، مقابل میز رئیس شعبه 1605
جنایی تهران قرارگرفت. فریبا با چشمان اشکبارگفت: مدرسه تعطیل شده بود، امتحان میان ترم داشتم. سنگینی امتحان خسته ام
کرده بود. وارد پارك شدم تا کمی استراحت کنم، خودم را به نیمکت رساندم و چشمانم را بستم، هنوز چند دقیقه اي از حضورم
نمی گذشت که ناگهان 5 جوان دوره ام کردند، از جایم بلند شدم تا از محل فرارکنم، اما آنها دوره ام کرده بودند. وقتی خواستم
فریاد بزنم، با مشاهده چاقویی که در دست دو نفر از آنها بود، فریاد در گلویم خشکید. آنها با تهدید، مرا سوار خودرویی کردند و
به پارکینگ یک ساختمان بردند. چون گنجشکی در چنگال شوم آنهاگرفتار شده بودم. به آنها التماس کردم، اما تنها شاهد قهقهه
مستانه اي بودم که اکنون برایم به کابوسی وحشتناك تبدیل شده است. دختر جوان افزود: پس از تعرض از سوي آنها، بار دیگر مرا
سوار خودروکرده، آن گاه در محل دیگري رهایم کردند وگریختند. در پی این اظهارات، قاضی جنایی تهران دستور رسیدگی به
این پرونده را به شعبه 11 پلیس آگاهی صادرکرد و با توجه به سرنخ هایی که دختر جوان در اختیارکارآگاهان قرار داد، مأموران
موفق شدند، هر پنج متهم را دستگیرکنند. با انتقال متهمان و اعترافات تکان دهنده آنها در ارتباط با تعرض به دختر جوان، قاضی با
.7/12/ 1- جام جم، 81 .( صدور قرار بازداشت موقت، متهمان را تحویل زندان داد تا به زودي آنها را محاکمه کند ( 1
* خوش بینی و اعتماد بی جا:
خوش بینی و اعتماد به همه افراد و رعایت نکردن مسائل اخلاقی و حجاب باعث تعرض به زنان و ایجاد مشکلاتی براي خانواده
هاي آنان می شود. اکنون به حادثه اي در این مورد توجه نمایید: با آزمایش چند تار مو در پزشکی قانونی، مهندس شرکت
لاستیک سازي که چندي پیش زن همسایه خود را مورد تعرض قرار داده و باعث سقط جنین زن شده بود، قاضی به زودي حکم
قانونی در خصوص این متهم را صادر خواهد کرد. در خرداد ماه امسال با صداي فریادهاي زن جوانی که به شدت مصدوم شده
بود، همسایگان به یاري این زن شتافتند و او راکه به شدت در حال خونریزي بود به بیمارستان انتقال دادند. با سقط جنین این زن در
بیمارستان، وي در شکایتی عنوان کرد: زمانی که در غیاب شوهرش به علت بارداري در حال استراحت بوده است، از سوي مردي
7. در پی این شکایت، /12/ که نقاب به صورت داشت، مورد تعرض قرارگرفته است. ------------------- 1- جام جم، 81
قاضی شعبه 1604 جنایی تهران دستور تحقیق در این خصوص را صادرکرد. در بررسی کارآگاهان در این زمینه آنها متوجه شدند،
درِ منزل بدون آن که آسیبی ببیند به وسیله کلید باز شده است. لذا در مراحل بعدي معلوم شد چندي پیش، اعضاي این خانواده
زمانی که قصد خروج از منزل خود را داشته اند، کلید خانه را در اختیار همسایه خود قرار داده اند تا پس از حضور یکی از اقوام
آنها این کلید را به او بدهد. با به دست آمدن این اطلاعات، منزل این همسایه بازرسی شد و مشاهده گردید صاحب خانه در حال
نقاشی کردن منزل خود است. با جستجو در منزل مرد همسایه، کارآگاهان موفق شدند نقابی راکه زن به آن اشاره کرده بود از
داخل یک سطل رنگ کشف کنند. با دستگیري این فردکه خود را علی. ب و مهندس یک شرکت معروف لاستیک سازي معرفی
صفحه 66 از 98
می کرد و انتقال او به شعبه 1604 جنایی نزد قاضی جنایی اعتراف کرد که پس از در اختیارگرفتن کلید، مبادرت به ساخت کلید
یدکی کرده است و چون اطلاع داشته که در آن ساعت زن تنها در منزل خود در حال استراحت است باکشیدن نقاب به چهره، او را
.13/9/ 1- جام جم، 81 ------------------ .( مورد تعرض قرار داده است ( 1
* آرایشگاه هاي زنان:
با توجه به آن که طبیعت زنان به ویژه دختران به آرایش و آموزش آن علاقه دارند، عده اي از زنان شیاد و فاسد از این خصلت
زنانه براي فریب آنان استفاده می کنند. لذا خانواده هاي محترم براي سلامت اخلاقی و روحی و حفظ آبروي اجتماعی و به خاطر
آن که به عذاب دنیا و آخرت گرفتار نشوند، باید بسیار هوشیار باشند و دختران عزیز خود را آگاه و کنترل نمایند. اینک به
دستگیري باندي در این زمینه توجه فرمایید: محاکمه گردانندگان و اعضاي پانزده خانه فساد در تهران، در مجتمع قضایی شهید
مطهري یافت آباد برگزار شد. شصت نفر از اعضاي یک شبکه گسترده فسادکه تحت سرپرستی پنج زن در تهران فعالیت می
کردند، توسط قاضی شعبه 1007 مجتمع قضایی شهید مطهري محاکمه شدند. این جلسه که قرار بود در ابتدا به صورت علنی برگزار
شود، غیرعلنی برگزار شد. رئیس مجتمع که به عنوان نماینده مدعی العموم، دادخواست را قرائت کرد، به توضیح چگونگی
دستگیري اعضاي این باند پرداخت و گفت: در اواخر بهمن ماه سال 80 مأموران امر به معروف و نهی از منکر مقر سیدالشهداء(علیه
السّلام)یافت آباد، صاحب مغازه اي را که در آن مشروبات الکلی فروخته می شد شناسایی و دستگیر کردند. پس از دستگیري این
فرد، براي شناسایی دیگر افرادي که با این فروشنده ارتباط داشتند، رابطان وي مورد بررسی قرارگرفتند و مأموران آخرین شماره
تلفنی که روي تلفن همراه متهم حک شده بود را ردیابی کردند. در این تحقیقات مشخص شدکه شماره، متعلق به زنی است که در
میدان سپاه تهران خانه فساد داشته است. این زن که بیتا نام دارد، پس از دستگیري افرادي که که با او ارتباط دارند و خانه هاي
فساد را در خیابان ها ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گیشا و نیاوران اداره می کنند، معرفی کرد. قاضی پرونده افزود:
ظرف مدت دو و نیم ماه، شصت نفر از زنان و دختران و مردانی که با این لانه هاي فساد ارتباط داشتند، دستگیر شدند. در این میان
سی و پنج زن، بیست و دو مرد و سه تن از مسؤولان کشور قرار دارند. وي از بردن نام این افراد خودداري کرد. وي در خصوص
فعالیت این خانه هاي فساد گفت: سن این افراد بین هجده تا هفتاد سال است. در میان آنها دختران و زنان جوان زیادي دیده می
شود که دلیل انحرافشان فقر و مشکلات مالی و خانوادگی بوده، و هم چنین عده اي نیز هستندکه براي خوشگذرانی و تفریح وارد
به عنوان گردانندگان این خانه « رویا، بیتا، شیرین، فرزانه و طلا » این خانه هاي فساد شده اند. چند تن از زنان نیز مطلقه هستند. وي از
ها نام برد و افزود: اکثر این افراد داراي آرایشگاه بوده و دختران جوان را که اکثراً تحصیل کرده بوده اند در آرایشگاه هاي خود و
یا مراسم فال گیري و شوي لباس اغفال کرده اند. قاضی این پرونده هم چنین اضافه کرد: این پنج زن رابط دختران با مردان ایرانی و
یا خارجی بوده و آنها را به دبی و یاکشورهاي آسیاي شرقی قاچاق می کردند. وي اتهامات زنان را قوادي، رابطه نامشروع،
نگهداري مشروبات الکلی و توزیع فیلم هاي مستهجن اعلام کرد. قاضی پرونده اظهار داشت: اداره اماکن باید وظایف خود را در
ارتباط با آرایشگاه هاي زنانه انجام بدهد و در دادن مجوز به آرایشگاه هاي زنانه ضوابط را رعایت کند تا این گونه شاهد مراکز
.6/3/ 1- کیهان، 81 .( فساد نباشیم( 1
* مراکز فیلمبر داري وعکاسی ها:
در هر شغل و صنفی انسان هاي مؤمن و خوب وجود دارند، اما از افراد فاسد در آن حرفه نیز نباید غافل شد. به ویژه مشاغلی که
زمینه گناه و فساد در آنها وجود دارد، مانند برخی از مراکز فیلمبرداري ها و عکاسی ها، زیرا بعضی زنان براي زببا شدن فیلم و
صفحه 67 از 98
عکس شان با بهترین لباس و آرایش در این مکان ها حاضر می شوند و در بسیاري از مواقع این عکسبرداري ها با خنده و عشوه زن
همراه است. وقتی مرد نامحرمی تحت هر عنوانی زنی را در این حالات دید به گناه می افتد. و در بعضی از اوقات تلاش خواهد کرد
تا رابطه اي نامشروع برقرار نماید، وگاهی نیز در همین اماکن جهت هدف هاي شوم و پلیدي گام برداشته خواهد شد. لذا زنان به
ویژه دختران، به جاهایی که در معرض سوء استفاده قرار می گیرند در صورت نیاز، پدر یا مادر و یا فرد محرم و دلسوزي را همراه
خود ببرند، و اگر نسبت به رفتن به این مکان ها احتیاط و دقت نکنند امکان دارد به دام شیادان گرفتار شوند. لازم به یاد آوري
است، عکاس و فیلم بردار نامحرم می باشد و عکس گرفتن و فیلم برداري توسط نامحرم در حالی که زن پوشیده نیست و آرایش
نموده طبق فتواي همه مراجع حرام وگناه می باشد. اما در صورتی که زن حجاب کامل دارد آیا می تواند نزد نامحرم عکس بگیرد
یا نه؟ در این مورد به فتواي رهبر انقلاب توجه نمایید: س- آیا جایز است زن در جشن هاي عروسی بدون اجازه شوهر عکس
بیاندازد و بر فرض جواب آیا مراعات حجاب کامل در آن واجب است؟ ج- اصل عکس گرفتن منوط به اجازه شوهر نیست، ولی
اگر احتمال بدهدکه اجنبی عکس او را ببیند و عدم رعایت حجاب کامل منجر به مفسده اي شود، مراعات آن واجب است. س-
اگر عروس در شب جشن عروسی روپوش روشن و نازکی بر سر بیندازد آیا جایز است مرد اجنبی از او عکس بگیرد؟ ج- اگر
. 1- استفتائات، ج 2، چاپ اول، 1380 ( مستلزم نگاه حرام به زن اجنبی باشد، جایز نیست. ( 1
* عدم تحقیق قبل از ازدواج:
« اِذا جاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلْقَهُ وَ دینَهُ فَزَوَّجُوهُ اِلاّ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَۀُ فِی الَارْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ » : رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود
هنگامی که کسی به خواستگاري دخترتان آمدکه از اخلاق و دین و ایمانش راضی هستید، دخترتان را به او بدهید. زیرا اگر این
کار را نکردید، بلا و فساد بزرگی روي زمین به وجود خواهد آمد( 2). یکی از اصول مهم قبل از ازدواج، تحقیق و بررسی از
خصوصیات اخلاقی و معنوي طرف مقابل اعم از دختر و پسر می باشد. زیرا هر چه زن و مرد از نظر خصوصیات اخلاقی، معنوي،
اجتماعی، سیاسی و اقتصادي به یکدیگر نزدیک باشند، دوام آن زندگی مشترك بیشتر خواهد بود. و این تحقیق و تفحص از جانب
خانواده دختر باید مورد توجه ویژه اي قرارگیرد. به خاطر آن که مشکلات وگرفتاري هاي این نوع ازدواج ها در دختر بیشتر اثر
منفی می گذارد. وکلًا آسیب پذیري زن نسبت به مرد 2- وسائل الشیعه، ج 14 ، ص 51 . خواهد بود. اینک جهت درس عبرت به
سرگذشت برخی افراد توجه فرمایید: * سرانجام بی توجهی به حرف هاي پدر و مادر: 1- تازه به کوچه ما آمده بودند و در
زیرزمین خانه همسایه دیوار به دیوارمان مستأجر بودند. نسرین خانم صاحب خانه آنها می گفت: طفل هاي معصوم یتیمند و پدر و
مادرشان مرده. پسره مهندسه. کار میکنه و خرج دانشگاه خواهرشو هم می ده. من هم چند بار آنها را درکوچه دیده بودم. بهرام
قدبلند و خوش تیپ بود و اصلًا شباهتی به خواهرش معصومه نداشت. در عوض خواهرش قد کوتاه بود و سبزه. با یک بینی که
معلوم بود تازه جراحی کرده است. در آن زمان، من کارمند یک شرکت خصوصی بودم و درآمد خوبی داشتم. مدتی از همسایگی
آنها با ما می گذشت. من و معصومه کم کم با هم دوست شدیم. هر وقت معصومه به خانه ما می آمد، از بهرام صحبت می کرد تا
این که با صحبت هاي او و رفتاري که بهرام از خود نشان می داد، کم کم از او خوشم آمد. معصومه که به علاقه من نسبت به بهرام
پی برده بود، یک روز به من گفت: بهرام از تو خوشش آمده. اگر تو هم مایل باشی، می خواهد به خواستگاریت بیاید. من قند در
دلم آب شد و با پیشنهاد بهرام موافقت کردم. چند روز بعد، بهرام همراه معصومه و نسرین خانم و شوهرش براي خواستگاري به
خانه ما آمدند. من بیست و هفت ساله بودم و بهرام سی ساله. پدر و مادرم با آن که به دلیل غریبه بودن آنها مایل به این وصلت
نبودند، با اصرار من راضی شدند و من و بهرام ازدواج کردیم. پس از ازدواج، معصومه به بهانه این که درسش تمام شده و باید
طرحش را در شهرستان بگذراند، از پیش ما رفت و دیگر او را ندیدم. بعد از مدتی، یک روز بهرام ناراحت و عصبانی به خانه آمد.
صفحه 68 از 98
وقتی ازاو پرسیدم ماجرا چیست؟ گفت: شرکت ورشکست شده و همه کارکنانش بیکار شده اند. و به این ترتیب، تا چند هفته در
خانه ماند و حتی براي پیدا کردن کار جدید از خانه خارج نمی شد. از آنجا که بهرام می دانست چند سال است شاغلم و پس انداز
نسبتاً خوبی دارم، یک روز از من خواست برایش ماشین بخرم که بتواند با آن کارکند. من هم به امید آن که بهرام تن به کار بدهد
و روحیه اش عوض شود، با درخواستش موافقت کردم و مقدار زیادي از پس اندازم را براي خرید ماشین به او دادم. ولی بهرام پس
از خریدن ماشین نه تنها تن به کار نداد، بلکه رفتارش عوض شد و روزها با دوستانش به خوشگذرانی مشغول می شد و شب هاکه
به خانه می آمد، از من تقاضاي پول می کرد و اگر من مخالفت میکردم، شروع به کتک کاري می کرد. بعد از مدتی، صاحب یک
پسر شدیم، ولی بچه دار شدن هم بهرام را سر عقل نیاورد و زندگی ما بدتر شد. یک روزکه از سرکار به خانه آمدم، با کمال
تعجب بهرام را همراه پیرزنی دیدم که در خانه نشسته اند. با دیدن من، پیرزن از جا بلند شد وگفت: عجب عروس خوشگلی دارم!
دنیا یکباره بر سرم خراب شد و فهمیدم طی این سال ها بهرام به من دروغ گفته بود و پدر و مادرش زنده بودند. شوك بزرگی بر
من وارد شد و وقتی فهمیدم بهرام اصلًا خواهري ندارد و معصومه که خودش را خواهر بهرام معرفی می کرد، دختري فاسد و
بدکاره بود، این شوك به اوج رسید و باعث شد من بعد از این ماجرا بلافاصله آن جا را ترك کنم و به خانه پدرم بروم و تا مدت
ها خانه نشین شوم و حتی نتوانم براي دیدن پسرم به خانه ام برگردم. بعد از دو ماه که با مراقبت هاي مادرم حالم کمی بهتر شد و
مقداري از قواي جسمی از دست رفته ام را به دست آوردم، تصمیم گرفتم به این زندگی نکبت بار خاتمه دهم. بنابراین به دادگاه
رفتم و تقاضاي طلاق کردم. مدتی بعد، از بهرام جدا شدم و دادگاه، سرپرستی بچه را تا سه سال به من واگذارکرد، ولی بهرام از
دادن شناسنامه بچه خودداري می کرد و می گفت: اگه می خواي بچه براي همیشه پیش تو باشه و شناسنامه شو به تو بدم، باید
چهار میلیون تومان به من بدي. من هم که می خواستم براي همیشه از دست او خلاص شوم، موافقت کردم و با پرداخت آن مبلغ،
شناسنامه پسرم راگرفتم. پس از چند ماه که از این ماجراگذشت، یک روزکه به همراه پسر و پدر و مادرم از شهرستان به خانه
برگشتیم، متوجه شدم شناسنامه پسرم مفقود شده است. هر چه دنبال شناسنامه گشتم، پیدایش نکردم. با خودم گفتم این کار باید
زیر سر بهرام باشد. بنابراین براي گرفتن شناسنامه به خانه او رفتم. وقتی به نزدیکی خانه اش رسیدم، دیدم همراه یک دختر جوان از
ماشینی که برایش خریده بودم پیاده و وارد خانه شدند. در حالی که به شدت عصبانی شده بودم و با خودم می گفتم: پسره عوضی،
با پول و ماشین من واسه خودش خوش می گذرونه. به در خانه آنها رفتم و شروع به فریاد زدن وکوبیدن درکردم. همین که در باز
شد، به داخل خانه رفتم و از بهرام خواستم یا شناسنامه پسرم و پولی راکه از من گرفته به من برگرداند، یا آن قدر فریاد می زنم تا
همه همسایه ها و آن دختر جوان بدانند او چه موجود پلیدي است. ولی بهرام باکتک من را از خانه بیرون انداخت وگفت: هر چه
می خواهی داد بزن. و فرداي آن روز به دلیل سلب آسایش از من شکایت کرد. حالا من مانده ام، با یک زندگی فنا شده و سرمایه
اي بر باد رفته و پسري که شناسنامه اش دست آن ناجوانمرد است ( 1). * هشدار به خانواده ها نسبت به خواستگارها: 2- شصت
عضو از باند قربانیان خاموش که با ربودن دختران جوان، آنها را در خارج ازکشور به فروش می رساندند، به زودي مجازات
خواهند شد. با دستگیري چند زن خیابانی از سوي مأموران انتظامی در مشهد که برخی از آنها به تکدیگري روي آورده بودند،
پرونده آنها در شعبه چهارم دادگستري مشهد، روي میز قاضی رسیدگی به جرایم ویژه قرارگرفت. با توجه به اظهارات افراد دستگیر
شده مبنی بر این که از سوي یک باند مخوف اغفال شده اند و سپس به صورت غیر قانونی از مرزهاي شرقی کشور به باندهاي فساد
فروخته شده اند، موضوع در دستورکار مأموران قرار گرفت. با بررسی و تحقیق درباره این باند مشخص شد سرکردگی آن را چند
زن و مرد به صورت فامیلی به عهده دارند. آنها با شناسایی دختران فراري و حتی خواستگاري از دختران روستایی، آنها را به عقد و
ازدواج خود درمی آوردند و سپس در خارج از مرزها به فروش می رساندند. با به دست آمدن این اطلاعات و شناسایی مخفیگاه
27 . قضایی لازم را در ارتباط با دستگیري متهمان /9/ آنها، قاضی پرونده دستور --------------------- 1- جام جم، 81
صفحه 69 از 98
صادرکرد و در یک عملیات گسترده از سوي مأموران، همه اعضاي باند دستگیر شدند و پاي میز محاکمه قرارگرفتند. با پایان
مرحله تحقیق از متهمان، قاضی محاکمه متهمان را آغازکرد و با توجه به اقرار صریح آنها درباره اغفال دختران و ترویج فساد، ختم
رسیدگی به این پرونده از سوي قاضی اعلا شد تا به زودي حکم مربوط به آنها صادر شود. قاضی درباره اعمال مجرمانه این باند
گفت: با توجه به اعترافات متهمان در زمان تحقیق و محاکمه، مجازات هاي سنگین زندان براي آنها در نظرگرفته شده است.
عملکرد برخی از این مجرمان به گونه اي است که اگر ثابت شود قصد آنها ضربه زدن به امنیت کشور بوده است، حکم اعدام براي
.4/10/ 1- جام جم، 81 .( آنها صادر خواهد شد( 1
* عاقبت تجمل گرایی:
تازه از خارج برگشته بود، زرق و برق زندگی و پیشرفت تکنولوژي در اروپا نتوانسته ایران و حس ایرانی بودن را ار او سلب کند و
بی بند و باري و فرهنگ شوم غرب، او را هر چه بیشتر ترغیب به بازگشت به ایران کرده بود. او برگشته بود تا اینجا و در وطن
کودکی هایش تشکیل و ادامه زندگی مهران. م در حالی که در هواي سرد زیرزمین دادگاه خانواده روي نیمکت یخ زده طوسی
رنگ آن نشسته می گوید: از شانزده سالگی همراه عمویم در آلمان زندگی می کردم، ولی بعد ازگذشت سال ها زندگی در
فرنگ نتوانستم خودم را راضی به ماندن در آنجاکنم. بنابراین تصمیم گرفتم به ایران برگردم و در وطن خود زندگی کنم. بالاخره
به ایران برگشتم و با سرمایه اي که ازکارکردن در المان به دست آورده بودم، با یکی از اقوام خود یک مغازه خریدیم و با راه
اندازي آن مغازه به عنوان آبمیوه گیري شروع به کار در ایران کردم. پس از چند ماه که از بازگشتم به ایران گذشت، یک روز
وقتی ي خواستم سرکار بروم، دختر یکی از همسایه هامان که در حال خروج از منزلشان بود، توجه ام را به خود جلب کرد و چون
اتومبیل داشتم از او خواستم اجازه دهد تا او را به مقصدش برسانم. او نیز با پیشنهاد من موافقت کرد و به این ترتیب آشنایی من و
نوشین آغاز شد. مهران ادامه می دهد: بعد از این ماجرا هر روز صبح منتظر می ماندم تا نوشین براي خرید روزانه از منزل خارج
شود و من بتوانم به بهانه رساندن او مدتی هر چندکوتاه، با او هم صحبت شوم. در بین راه، با او ازگذشته ام و این که نمی توانستم
خود را راضی به زندگی در غرب کنم می گفتم و هر وقت از او می خواستم از خودش و از زندگی اش بگوید، فقط سکوت می
کرد. روزها گذشت و من هر روز بیش از روز قبل به نوشین وابسته می شدم و احساس میکردم او کسی است که می توانم با او
خوشبخت شوم. تا این که یک روز به اوگفتم که دوستش دارم و به نوشین پیشنهاد ازدواج دادم. نوشین نیز با پشنهاد من موافقت
کرد و قرارگذاشتیم که من به همراه خانواده ام براي خواستگاري از او به خانه آنها برویم. مراسم خواستگاري به خوبی انجام شد و
خانواده من و خانواده نوشین با این ازدواج موافقت کردند و من و نوشین طی مراسمی کوچک به عقد هم درآمدیم و زندگی من
وارد مرحله تازه اي شد. مدتی از عقد ما گذشت و یک روز نوشین به من گفت که قبلا به عقد مرد دیگري درآمده بودم که به
علت اختلافاتی که با هم داشتیم، از هم جدا شدیم. با فهمیدن این واقعیت و این که نوشین تا آن لحظه به من دروغ گفته بود، دنیا
جلوي چشمانم تاریکِ تاریک شد، چرا که تا آن لحظه او را صادق و بی ریا می دانستم و حتی تصور آن که نوشین چنین حقیقت
مهمی را از من پنهان کند، ولی به خاطر علاقه زیادي که به او داشتم از او خواستم که گذشته را فراموش کند و مثل سابق به
زندگی مان ادامه دهیم. مهران می افزاید: پس از چند ماه که توانستم این ماجرا را فراموش کنم،با برگزاري مراسم باشکوهی من و
نوشین با هم ازدواج کردیم و به این ترتیب زندگی مشترکمان آغاز شد. چند ماه از ازدواج ماگذشت، ولی در این مدت نوشین به
جاي آن که خود را وقف زندگی مان کند، هر روز بیش از روز قبل به خانواده اش وابسته می شد و اگر من در این باره به او
اعتراضی می کردم، بلافاصله قهر می کرد و به خانه پدرش می رفت و هفته ها آن جا می ماند. خانواده نوشین بسیار خوشگذران
بودند و هر دو یا سه ماه یکبار به مسافرت هاي بلند مدت می رفتند و نوشین هم همیشه می خواست در این سفرها همراه خانواده
صفحه 70 از 98
اش باشد، و اگر من با رفتن او مخالفت می کردم، پدر و مادر نوشین با بیان این که نوشین قبل از آن که زن تو باشد، دختر ماست
او را به زور با خودشان می بردند و در این میان هزینه هاي این مسافرت هاي طولانی به اجبار نوشین، به عهده من بود. تا آن جاکه
براي پرداخت هزینه سفر یک ماهه آنها به کیش مجبور به فروش اتومبیلم شدم. خوشگذرانی هاي خانواده نوشین و توقعات بی
جاي آنها از یک طرف وکم توجهی و بی مهري نوشین نسبت به من از طرف دیگر باعث می شد تا هر روز بیش از روز قبل از این
زندگی خسته شوم. مهران ادامه می دهد: بچه دار شدن ما هم نتوانست نوشین را سر عقل بیاورد تا این که یک روز نوشین از من
خواست براي فراهم کردن هزینه سفر خانوادگی شان به اروپا، مغازه ام را بفروشم. ولی من که دیگر نسبت به نوشین و ادامه زندگی
با اوکاملًا سرد شده بودم، گفتم: یا فکر مسافرت رفتن را از سرت بیرون کن و یا زندگی من را ترك کن. به این ترتیب نوشین مثل
همیشه قهرکرد و از خانه خارج شد و پس ازگذشت چند هفته که من به این اقدام او بی اعتنا بودم، به دادگاه مراجعه کرده و
1- جام جم، .( تقاضاي مهریه اش را نموده است حالا هم من به دادگاه آمده ام تا سرنوشت زندگی ام با نوشین را مشخص کنم ( 1
4/10/81
« رفت و آمد بعضی از خانواده ها، عامل دیگر شکار »
اشاره
وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ » : * هشدارهاي حضرت علی (علیه السّلام): آن حضرت (علیه السّلام) در وصیتش به امام حسن (علیه السّلام) فرمود
به وسیله حجاب و پوشاندن چشم ها، زنان را از دیدار بازدار، (و مگذار « مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِکَ اِیّاهُنَّ فَاِنَّ شِدَّةَ الْحِجابِ اَبْقی عَلَیْهِنَّ
با بیرون رفتن چشم هایشان بر مردان نامحرم افتد) زیرا حجاب و پوشش آنها را سالم تر و پاك تر نگاه خواهد داشت. بعد از آن
« وَ لَیْسَ خُروجُهُنَّ بِاَشَ دَّ مِنْ اِدْخالِکَ مَنْ لا یُوثَقُ بِهِ عَلَیْهِنَّ وَ اِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ لا یَعْرِفْنَ غَیْرَكَ فَافْعَلْ » : حضرت (علیه السّلام) فرمود
بیرون رفتن زن از خانه بدتر نیست از آوردن کسی به خانه که اعتماد به او نداري، اگر بتوانی که غیر از تو دیگري را نشناسد، این
. 2- نهج البلاغه مرحوم فیض، نامه 31 ، فراز 62 .( کار را انجام بده( 2
* نکته هاي مفید از امیرالمؤمنین(علیه السّلام) براي خانواده ها:
در سخنان حضرت علی (علیه السّلام)نکات دقیق اجتماعی و روانی وجود دارد که توجه و عمل به آنها سبب نجات جوامع بشري
درتمام اعصار می گردد. اکنون به آن نکته ها توجه فرمایید: * فلسفه حجاب: 1- به پوشش زن باید بسیار اهمیت داد، زیرا حجاب
از نظر اخلاقی زن را سالم و پاك نگه می دارد. * حجاب چشم: 2- غیر از پوشش بدن و زینت الات زن، حجاب دیگري به معناي
پوشش چشم وجود داردکه منطور از پوشاندن چشم ان است که رفت و امد و نمثسمت و برخاست زن در خارج از منزل و خانواده
براساس معیارهاي شرعی صورت پذیرد. تا چشم زن کمتر به مرد نامحرم بیفتد. زیرا همان طورکه فرد با دیدن زن نامحرم وگفتگوي
غیر ضروري با او تحت تأثیر قرار می گیرد، هم چنین زن در صورتی که در برخورد با مرد نامحرم موازین الهی را رعایت نکند،
متأثر می گردد. و چه بسا منشأ بسیاري ازگناهان و روابط نامشروع از یک نگاه و تبسم و خنده زن و مرد نسبت به یکدیگر شروع
می شود. * وظیفه مرد نسبت به ناموسش: 3- یکی دیگر از تذکرات حضرت علی (علیه السّلام) آن است که مرد حق ندارد به
عنوان دوست، رفیق، فامیل و همکار فرد نامحرم را به درون منزلش آورد. بر فرض آن که کسی را دعوت کرد، سعی نماید محل
نشست و برخاست مردان با همسر و خانواده اش جدا باشد تا برخوردي بین مهمان و زن و دخترانش پیش نیاید. زیرا امکان دارد این
رفت و آمدهاي غیرشرعی منجر به مفاسد اخلاقی گردد. و این فیلم هایی که گاهی در تلویزیون نشان داده می شود در حالی که
صفحه 71 از 98
اعضاي خانواده به راحتی با هم رابطه دارند و اصلًا چیزي به عنوان محرم و نامحرم مطرح نیست، در این نوع فیلم ها بسیاري از
مسائل اخلاقی و شرعی رعایت نشده است. و در بسیاري از مواقع جز بدآموزي و از بین بردن حُجب و حیاء، اثر چندانی ندارند.
یکی از علل وجود این نوع فیلم ها هم آن است که افق فکر تهیه کنندگان فیلم بالاتر از این گونه مسائل غیر اخلاقی نیست. *
اگر بتوانی که همسرت غیر از تو دیگري را نشناسد این » : ضعف ایمان منشاء بهانه: 4- از این که حضرت علی (علیه السّلام) فرمود
معلوم می شود که رعایت این گونه مسائل اخلاقی که اساس خانواده را مستحکم می کند در صدر اسلام نیز براي « کار را انجام بده
عده اي قابل قبول نبوده است و با بهانه هاي مختلف سرپیچی می کردند. همان طوري که در این زمان هم با این که عده اي خود را
از پیروان واقعی آن حضرت(علیه السّلام) می دانند و در ظاهر از شیفتگان و دل باختگان آن امام همام هستند، اما در مرحله عمل و
رفت و آمدهاي خانوادگی خبري از سفارش هاي حضرت علی (علیه السّلام) به چشم نمی خورد. بلکه به بهانه هاي مختلف از این
که زندگی خود را شبیه به زندگی حضرت فاطمه زهرا (علیه السّلام) نمایند، شانه خالی می کنند در صورتی که،حضرت علی (علیه
اسلام و مسلمان بودن به آن است که انسان در برابر دستورات دین تسلیم باشد و به آنها عمل «... اَلاِسْلامُ هُوَ التَّسْلیمُ » : السّلام) فرمود
نماید( 1). * عدم منافات کار با حجاب: 5- معناي کلام حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)بدان معنا نیست که زن را باید
محصورکرد و تحت فشار قرار داد و هم چنین سخن آن حضرت (علیه السّلام) هیچ منافاتی باکار زن در بیرون از منزل در صورت
عدم اختلاط و توجه به شغل مادري که شغل پیامبران است، ندارد. بلکه این موضوع براي حفظ کرامت و شخصیت زن و استحکام
-1 نهج البلاغه، مرحوم فیض، قصار 120 . در واقع حضرت علی(علیه --------------------- .¬¬¬ خانواده می باشد
السّلام) می خواهد با رعایت این نکات اخلاقی، زنان مسلمان، مانند زنان بهشتی زندگی کنند وکانون خانواده براساس مهر و
محبت اداره گردد. زیرا هر چه زن کمتر در معرض دید نامحرم قرار گیرد، و یاکمتر نامحرمان او را ببینند، عشق و علاقه بیشتري به
شوهر و فرزندانش پیدا می کند. همان طوري که اگر مرد به زنان متعددي نگاه کرد و در برخورد با آنان مسائل شرعی را رعایت
نکرد، امکان دارد در ذهنش خطورکندکه: اي کاش فلان زن همسر من می بود وگاهی از اوقات همین فکرها به گناه و روابط
نامشروع منجر می گردد. هم چنین وقتی زن با مردان متعددي رو به رو شد، امکان دارد به فکرش بیاید که: اي کاش فلان مرد
شوهر من بود. و در بعضی از اوقات همین افکار سبب انحراف او می گردد. * زنان بهشتی: بر همین اساس یکی از اوصاف زنان
بهشتی آن است که از منازل و خیمه هایشان بیرون نمی آیند و از دید نامحرمان و بیگانگان مستور و پنهان هستند، و به جز
حوریان کسانی هستندکه « حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ » : شوهرانشان به احدي عشق نمی ورزند. قرآن کریم در این مورد می فرماید
فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ » : در خیمه هاي بهشتی مستور و پنهانند و تنها به همسرانشان تعلق دارند( 1). و هم چنین می فرماید
در قصرهاي بهشتی زنانی هستندکه جز به همسران خود چشم ندوخته و جز به آنها عشق نمی ورزند و هیچ « اِنْسُ قَبْلَهُمْ وَ لا جان
. 2- ا لرحمن/ 56 . 1-الرحمن/ 72 .( انس و جنی قبلًا با آنها تماس نگرفته است( 2
* سرگذشت هاي تلخ امّا آموزنده:
وقتی موازین دینی و اسلامی در روابط خانواده ها و رفت و آمد آنان رعایت نشد، و زن و مرد نامحرم در سر یک سفره با یکدیگر
نشستند، و باب گفتگو و خنده باز شد، و چشم هاي مردان و جوانان نامحرم به چهره زنان و دختران خیره گردید، و رعایت حجاب
و سخن نگفتن با نامحرم در غیر ضرورت نوعی عقب ماندگی و سخت گیري به حساب آمد، نتیجه این جلسات و نشست و
برخاست ها که همان دوري از قرآن و نهج البلاغه و بی توجهی به سفارش هاي ائمه اطهار است، جز گناه و ارتباط نامشروع و
متزلزل نمودن اساس خانواده چیز دیگري نخواهد بود. اکنون به برخی حوادث ناگوارکه حاصل و ثمره این رفت و آمدها است
توجه فرمایید: * عاقبت راه دادن دیگران به خانه: 1- زنی که با هم دستی یکی از دوستان شوهرش با طراحی یک نقشه، همسرش را
صفحه 72 از 98
به قتل رسانده، به قصاص محکوم شد. عقربه هاي ساعت یک بامداد آخرین روز اسفند ماه را نشان می دهد. در این ساعت از نیمه
شب هیچ رفت و آمدي درکوچه هاي مشیریه به چشم نمی خورد. دقایقی بعد، وقتی مرد به خانه اش نزدیک می شود، در یک
لحظه شبحی که در تاریکی شب پنهان شده بود با ضربات چاقو پیکر او را نقش زمین می کند و در سیاهی شب متواري می شود.
تنها چند دقیقه پس از این حادثه بودکه در خانه این مرد باز شد و همسر مرد با مشاهده جسد غرق به خون شوهرش با فریاد از
همسایه ها درخواست کمک کرد. در پی این جنایت مأموران انتظامی با عزیمت به محل به دستور قاضی، جسد را به پزشکی قانونی
منتقل کرده و پیگیري این پرونده را در شعبه 10 آگاهی تهران آغاز نمودند. با بررسی این جنایت، مأموران در تحقیق از دو دختر
خردسال مقتول متوجه شدند، شب هنگام یکی از دوستان پدرشان به نام رحمان در منزل آنها حضور داشته و مادرش تا دیر وقت با
وي صحبت می کرده است. با به دست آمدن این سر نخ، مأموران همسر مقتول به نام راضیه را احضار و هنگام بازجوبی متوجه
اظهارات ضد و نقیض وي شدند. زن جوان پس از آن که متوجه شد مأموران به ارتباط وي با رحمان پی برده اند، زبان به اعتراف
گشود و راز جنایت را بازگوکرد. راضیه در اعترافات خود گفت: شوهرم پس از بدهی هاي فراوان خود به رحمان، پاي او را به
خانه ام بازکرد و ادامه این رفت و آمد موجب آشنایی من با وي شد به طوري که تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم. بنابراین در
ساعتی که همسرم از سر کار به خانه بازمی گشت، رحمان بیرون از خانه انتظار او را می کشید و من نیز از پشت پنجره شاهد ماجرا
بودم که به سوي شوهرم حمله کرد و او را به قتل رساند و پس از این جنایت من با فریاد و هیاهو قصد صحنه سازي داشتم. در پی
این اعترافات، بلافاصله مخفیگاه رحمان در اطراف کرج شناسایی و وي دستگیر شد. با اعتراف این متهم، پرونده در شعبه 1601
جنایی تهران رسیدگی شد و با درخواست بازماندگان مقتول و هر دو فرزند متهم، زن خیانتکار به اتفاق هم دستش به قصاص
محکوم شدند( 1). * داستانی دیگر: 2- راز یک جنایت پس از 192 ساعت از سوي مأموران فاش شد و -------------------
18 . زنی که با هم دستی دو نفر شوهرش را به قتل رسانده بود، دستگیر شد. در دوازدهمین روز دي ماه امسال /10/ -1 جام جم، 81
به مأموران انتظامی اطلاع داده شدکه جسد سوخته مردي در حاشیه بزرگراه آزادگان رها شده است. با عزیمت مأموران و قاضی
قانونی انتقال یافت و پرونده به دستور قاضی شعبه 1601 جنایی تهران در » ویژه قتل به محل، جسد براي تعیین علّت مرگ به پزشکی
دستورکار مأموران شعبه 10 آگاهی قرارگرفت. با بررسی و تحقیق در خصوص هویت مقتول، مشخص شد وي احمد نام دارد. با
شناسایی محل سکونت وي، مأموران تحقیق از نزدیکان او را آغازکردند و با توجه به اظهارات ضد و نقیض همسر مقتول، مأموران
به وي ظنین شدند و بازجویی از او آغاز شد. این زن در بازجویی ها زبان به اعتراف گشود و عنوان کرد به دلیل ارتباطی که با دو
جوان به نام هاي ذکراله و ابراهیم داشته است، آنها نقشه قتل را طراحی کرده و پس از آن که شوهرش را به قتل رسانده اند، جسد
را به بزرگراه آزادگان منتقل کرده و سپس به آتش کشیده اند. در پی این اعترافات، قاضی جنایی تهران با صدور قرار بازداشت
موقت، دستور دستگیري دو متهم دیگر را صادرکرد و پس از 192 ساعت از ماجراي این جنایت، دو هم دست زن خیانتکار نیز
دستگیر شدند و با صراحت به جنایت اعتراف کردند. با صدور قرار براي متهمان، پرونده در حال پیگیري است ( 1). * دوست
خانوادگی قاتل رفیقش: 3- همسر مرد 42 ساله اي که با ضربات متعدد چاقو به طرز فجیعی در داخل خودروي خود به قتل رسیده
11 شب یکشنبه مطلع شدیم یک مرد داخل / بود، به اتهام قتل بازداشت گردید. رئیس کلانتري 146 به خبرنگار ماگفت: ساعت 55
ماشین بنز زرد رنگ در خیابان دماوند بالاتر از بیمارستان سرخه حصار با وارد آمدن 10 ضربه چاقو به شکم و سایر قسمت هاي
بدن به طرز فجیعی به قتل رسیده است. مأمورین پس از حضور در صحنه از آنجا که هیچ گونه وسیله اي از داخل ماشین به سرقت
نرفته بود، با شناسایی اولیاي دم، همسر مقتول را به کلانتري احضارکردند. در طول تحقیقات به علت تناقض گویی همسر مقتول
شبانه نسبت به تحقیق از اماکنی که وي اظهار می داشت در زمان قتل در آنجا حضور داشته باشد اقدام به عمل آمد و مأموران
40 ساله و خانه دار اعتراف « ف. ك » کلانتري متوجه نادرستی اظهارات وي شدند. سرانجام بعد از 10 ساعت همسر وي به نام
صفحه 73 از 98
کرده است. « حمید » با نقشه از قبل تعیین شده اقدام به قتل همسر خود به نام « ب» کردکه با همدستی یک دوست خانوادگی به نام
21 . شناسایی منزل همدست قاتل در /10/ مأموران بعد ازکشف آلت قتاله و ----------------------- 1- جام جم، 81
نارمک او را دستگیر و بعد از تکمیل جزئیات کامل پرونده آن دو را تحویل مراجع قضایی دادند. طبق اظهارات همسر مقتول، در
شب حادثه او خود رانندگی بنز را برعهده داشته و با همسرش در جاده دماوند در حال حرکت بودند. او طبق نقشه قبلی ماشین را
در چهارراه مجیدیه متوقف کرده و قاتل که با ماشین خود آنها را تعقیب می کرده است بعد از پیاده شدن همسر مقتول، سریعاً خود
را به ماشین رسانده و با وارد آوردن ضربات متعدد چاقو حمید را به قتل می رساند( 1). * هماهنگی پسرعمو و همسر براي قتل
شوهر: 4- زنی به جرم خیانت به همسرش و همفکري با یک مرد غریبه براي قتل او بعد از ظهر دیروز در محوطه زندان اوین اعدام
را در بستر خواب به قتل رسانده و جسد او را « حسن. ك » همسرش « عبدالحسین. س » به اتفاق پسر عموي خود به نام « مینا.ك » . شد
در حصارك کرج در منزلی دفن کرده بود. براساس پرونده تنظیمی، برادر مقتول با تسلیم نامه اي به پاسگاه انتظامی کَنْ اعلام
داشت برادرش مفقود شده و نسبت به همسر برادرش ظنین است. مینا به مأموران گفت: همسرش یک ماه پیش به قصد خرید جنس
19 . منزل خارج شده و مراجعت نکرده است. اما وي در مراحل بعدي تحقیق به /4/ از -------------------- 1- کیهان، 81
اداره آگاهی گفت: من دروغ گفته ام و با اظهار ندامت ضمن اعتراف به قتل گفت: پسر عمویم به من گفت: زندگی ات را تأمین
عامل دیگر این « عبدالحسین. س .» می کنم و ما براي همیشه خوشبخت می شویم. تا اینکه به تدربج نقشه قتل همسرم را کشیدیم
جنایت فردا اعدام می شود( 1). * پسر خواهر با زن دایی عامل قتل دایی: 5- زنی که متهم است با همکاري مرد دیگري شوهر خود
علی. » را به قتل رسانده و جنازه او را در نهر آبی در اطراف قم رهاکرده، دستگیر شد. به دنبال کشف جسد مرد 35 ساله اي به نام
تحقیقات پیرامون این قتل، راضیه 26 ساله همسر مقتول دستگیر شد. وي در جریان محاکمه اعتراف کرد با همکاري « الف
25 ساله (پسر خواهر مقتول) که از یک سال قبل با او رابطه داشته است اقدام به این قتل کرده است( 2). * نتیجه رفت « محمدحسین »
و آمدهاي بی حساب: 6- وجود ارتباط نامشروع و تداوم ان به مدت پنج سال، در نهایت ----------------- 1- کیهان،
14 . منجر به قتل شوهر شد. به گزارش مرکز اطلاع رسانی ناحیه انتظامی آذربایجان شرقی، این قتل به /4/ -2 همشهري، 73 .12/2/72
به قتل رسید « فیروز » پیشنهاد همسر مقتول و توسط دو نفر از افرادي که با زن مزبور ارتباط نامشروع داشتند، صورت گرفته و طی آن
رها شد. این گزارش حاکی است، به دنبال تماس فرد ناشناسی با پلیس 110 بناب مبنی بر « دیزج بناب » و جنازه وي در حوالی
مشاهده جنازه مردي در حوالی دیزج بناب، جنازه با هویت فردي به نام فیروز با نام مستعار سیروس شناسایی شد. مأموران نیروي
انتظامی در جریان تحقیقات محلی و نیز از طریق همسایگان متوجه خروج همسر و فرزند مقتول به اتفاق دو نفر ناشناس به صورت
عجب شیر شناسایی و دستگیر « ورمجق » شبانه می شوند. پس از بررسی هاي نهایی و با اخذ نیابت قضایی، فراریان در روستاي
فرزند علی، بیست و دو ساله « فرزاد » فرزند قربان، بیست و چهار ساله (متأهل) و « رضا » شدند. در جریان بازجویی ها، متهمان به نام
به قتل فیروز اعتراف کردند. طبق اعتراف این دو نفر، آنان از پنج سال پیش با همسر مقتول، ارتباط نامشروع داشته و به علت تداوم
این رابطه با مقتول نیز دوست می شوند و اقدام به رفت و آمد به منزل وي می کنند. با پیشنهاد همسر مقتول این دو نفر فیروز را به
قصد مسافرت به شهر بزرگتري براي استمرار روابط نامشروع خود، به قتل می رسانند. همسر مقتول در این رابطه توسط مأموران
دستگیر شد( 1). * ماجرایی دیگر: 7- زن خائن و بی وفاي تبریزي شوهر خود را شبانه خفه کرد و در خارج شهر دفن نمود. در
با مراجعه به آگاهی تبریز، خواستار پیگیري مأموران براي یافتن شوهر سی ساله « سارا » ابتداي امسال زنی بیست و هفت ساله به نام
سی ساله شد. او ادعاکردکه وي مفقود شده است. مأموران اگاهی شعبه یک تبریز، در ادامه بررسی این « علی محرم پور » خود
پرونده به کنترل خانواده مرد گمشده پرداخته و با توجه به سر نخ هایی که در این رابطه به دست آوردند، متوجه قتل علی شدند و
سارا را به عنوان قاتل دستگیر کردند. به گزارش مرکز اطلاع رسانی ناحیه انتظامی آذربایجان شرقی، قاتل با اعتراف به انگیزه داشتن
صفحه 74 از 98
رابطه نامشروع گفت: شبانه شوهر خود را خفه کرده و در یکی از روستاهاي اطراف بستان آباد دفن کرده است. جسد علی، توسط
مأموران انتظامی بستان آباد کشف و به سردخانه وادي رحمت تبریز انتقال یافت. این گزارش حاکی است سه نفر از هم دستان ---
22 . سارا به نام هاي یلدا، قلی و غلام حسین که با وي رابطه نامشروع داشتند، /10/ -1 کیهان، 81 ---------------------
دستگیر شدند( 1). * درس عبرت: این حوادث تلخ باید براي همه خانواده ها درس عبرت باشد. به خاطر آنکه امکان دارد در اثر
یک لبخند زن نامحرم و یا ناز و عشوه او با مرد غریبه، نقشه چنین روابطی کشیده شود. و بدانیم شیطان به طور دائم در کمین است
تا با وسوسه بین زن و مرد نامحرم رابطه نامشروع برقرارکند و به دنبال آن آنها را در دنیا روسیاه نماید، و در آخرت هم جهنّمی
یا موسی لا تَخْلُ بِاِمْرأةٍ لا تَحِلُّ لَکَ، فَاِنَّهُ لا یَخْلُوا رَجُلٌ بِاِمْرِأةٍ لا تَحِلُ لَهُ اِلاّ کُنْتُ » : سازد. پیامبر اکرم (علیه السّلام) در این باره فرمود
شیطان به حضرت موسی (علیه السّلام) گفت: اي موسی با زنی که به تو محرم و یا حلال نیست خلوت مکن، « صاحِبَهُ دُونَ اصْحابی
به خاطر آنکه هیچ مردي با زن نامحرمی خلوت نمی کند، مگر این که من همراه آن دو هستم (و خودم شخصاً آن دو را براي گناه
و رابطه نامشروع تحریک و وسوسه می کنم)( 2). و هم چنین آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) فرمود: --------------------
مَنْ فاکَهَ اِمْرأةً » . 2- بحار الانوار،ج 13 ،ص 350 ، ج 63 ، ص 251 ، ج 72 ،ص 197 ، ج 104 ، ص 48 .5/11/ -1 کیهان، 81 --
لایَمْلِکُها حُبِسَ بکُِ لِّ کَلِمَ ۀٍ کَلََّمَها فی الدُّنْیا اَلْفَ عامٍ فِی النّارِ، وَالْمَرأةُ اِذ طاوَعتِ الرَّجُلَ فَالْتَزَمَها اَوْ قَبلَها اَوْ باشَرَها حَراماً اَوْ فاکَهَها
هرکس با زن نامحرمی « وَاَصابَ مِنْها فاحِشَ ۀً فَعَلَیْها من الْوِزْرِ ما عَلَی الرَّجُلِ فَاِنْ غَلَبَها عَلی نَفْسِها کانَ عَلَی الرَّجُلِ وِزْرُهُ وَوِزْرُها
شوخی کند براي هرکلمه که با اوگفته است، هزار سال در آتش دوزخ او را زندانی می کنند. اگر آن زن با رضایت، خود را در
اختیار مرد قرار دهد و مرد او را در اغوش گیرد یا ببوسد یا تماسی برقرار سازد یا با وي بخندد و منجر به عمل خلاف شود، این زن
هم مثل مردگناهکار است و عذابش مثل اوست. ولی اگر زن راضی نبود و مرد به زور مرتکب این عمل زشت شد، گناه هر دو بر
. 1- عِقاب الأعْمال: ص 652 .( مرد می باشد( 1
* دختران نونهال چرا در معرض تهدید و شکار؟
از آن چه تا به حال بیان شد روشن گشت که نشان دادن و ظاهرکردن زیبایی هاي بدن و جواهرات توسط برخی زنان، آثار بدي را
به دنبال خواهد داشت. از جمله آن که مردان نامحرم را تحریک می کند، باعث گناه و مفاسد اخلاقی و روابط نامشروع می گردد،
بنیاد خانواده را سست می نماید، سبب وسوسه عده اي براي سرقت اموال و طلاهاي زنان می شود وگاهی از اوقات ضمن سرقت،
زنان مورد آزار و اذیت و تعرض جنسی قرار می گیرند. در اسلام نه تنها روي پوشش و ظاهر نکردن زینت زنان تأکید شده، بلکه
روي این موضوع نسبت به دختران کوچک سفارش شده است که آنان را از سال هاي پنج الی شش سالگی بپوشانید، زیرا با این
کار دختران یک نوع عادت وتمرین و آمادگی نسبت به حجاب پیدا می کنند و هنگامی که بزرگ تر شدند، نه تنها پوشش و
روگرفتن از نامحرم براي آنان سخت نیست بلکه برایشان به عنوان یک امر عادي مطرح خواهد بود. علاوه بر این مورد، حجاب،
دختران کوچک را نیز از خطر عده اي از مردان که با دیدن لباس هاي زیبا و سر و بدن برهنه آنان تحریک می شوند، جلوگیري
می کند. و از طرفی با پوشاندن زینت دختران کم سن و سال آنان را از خطر سرقت و آزار و اذیتشان توسط دزدها حفظ خواهیم
کرد. اینک به حدیثی از امام رضا(علیه السّلام) توجه فرمایید: راوي می گوبد: زمانی چند تن از بنی هاشم امام رضا (علیه السّلام)را
به مهمانی دعوت نمودند. در خانواده آنها دخترکوچکی حضور داشت و آنان طبق معمول دختر را نزد خود نشاندند و مورد نوازش
قرار دادند بعد از آنکه دختر نزد امام (علیه السّلام)آمد، سَألَ عَنْ سِنّها فَقیلَ: خَمْسٌ فَنَحاها عَنْهُ جضرت پرسید چند سال دارد؟ گفته
شد پنج سال. بعد (به اشاره امام (علیه السّلام)) او را از محضر امام (علیه السّلام) دورکردند( 1). وقتی بعضی از مردم به توصیه هاي
امام رضا (علیه السّلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السّلام) در عمل توجه نکردند و به بهانه هاي مختلف از قبیل این که دخترم نه
صفحه 75 از 98
سالش تمام نشده و دختر حدود هشت الی دوازده ساله را با لباس هاي زیبا و ظاهري بسیار آراسته همراه با زبنت در معرض دید
همگان قرار دادند، باید منتظر نتیجه اعمال خویش باشند. اکنون به حوادث ناگواري که ثمره دوري عده اي از اسلام است، جهت
آگاهی و درس عبرت توجه فرمایید: 1- فروع کافی: ج 5 ،ص 533 . جهت اطلاع کامل از علت و فلسفه این دستور اسلامی به کتاب
372 مراجعه فرمایید. - 109 و 377 - ج 1 ،ص 113 » پاسخ به، پرسش هاي جوانان » ص 228 و کتاب « بهشت جوانان »
* عاقبت نپوشاندن دختر بچه ها در انظار عمومی:
-1 زن سی ساله اي که با فریب هفتادکودك در نقاط مختلف تهران، زیورآلات آنان را سرقت کرده است، در آخرین سرقت خود،
در حالی که گوش دختر بچه اي را زخمی کرده بود تاگوشواره او را خارج کند، توسط مأموران انتظامی دستگیر شد. در پی
شکایت هاي مردمی به مرکز فوریت هاي پلیسی 110 مبنی بر این که دختران خردسال آنها توسط یک زن مورد اغفال قرارگرفته و
چند کیلومتر دورتر از محل زندگی شان، دختران در حالی که زیورآلات آنها به سرقت رفته، پیدا شده اند، پیگیري این موضوع در
دستور کار مأموران انتظامی در جنوب و جنوب غرب تهران قرارگرفت. با توجه به اهمیت موضوع، تحقیقات غیر محسوس در این
خصوص آغاز شد وگروه تجسس کلانتري 152 به این نتیجه رسید که این زن بیشترین سرقت ها را هنگامی صورت می دهدکه
کودکان مقابل خانه خود در حال بازي هستند. بنابراین با کنترل منطقه، زمانی که زن سارق در 19 متري بدر، در حوزه استحفاظی
لاله. » این کلانتري قصد داشت یک کودك را برباید و زیورآلات او را سرقت کند، دستگیر شد. با دستگیري زن سارق، هویت وي
اعلام شد و متهم اعتراف کرد با پرسه زدن در نقاط مختلف و با مشاهده کودکانی که زیورآلات به همراه داشتند، آنها را به « م
بهانه خرید پفک و آدامس اغفال می کرده است و پس از سوارکردن آنها به خودرو و انتقال به محله خلوت، زیورآلات آنها را
سرقت و سپس آنها را در این محل رها می کرده است که تاکنون با این شیوه هفتادکودك را اغفال کرده و طلاهاي آنها را دزدیده
است. در پی این اعترافات، متهم به شعبه 912 مجتمع قضایی بعثت انتقال یافت و قاضی دستور ادامه تحقیق را صادرکرد. در
تحقیقات بعدي مشخص شد متهم از پول طلاهاي مسروقه، سه باب منزل مسکونی براي خود خریداري کرده است. رئیس کلانتري
152 در خصوص این خبر گفت: متهم از مجرمان سابقه دار است و با توجه به هفتاد فقره اعتراف وي، این احتمال وجود داردکه
میزان سرقت ها بیش از این باشد. او افزود: درخواست ما از مردم این است که در مواقع غیر ضروري، کودکانشان زیورآلات همراه
.24/10/ 1- جام جم، 81 .( نداشته باشند، زیرا سارقان حرفه اي و سابقه دار منتظر فرصت مناسب هستند تا ازکودکان سرقت کنند( 1
* ماجراي عبرت انگیز:
که به دختر ده ساله اي تجاوزکرده بود دستگیر و روانه زندان شد. در پی این اقدام شرم آور تعدادي از « ب. الف » -2 مردي به نام
اهالی شهر... در مقابل خانه این مرد تجمع کردند و در خانه او را به آتش کشیدند. وي در بازجویی هاي بعمل آمده به عمل منافی
.22/3/ 2- کیهان، 80 .( عفت و تجاوز ا عتراف کرده ( 2
* نتیجه دوري از اسلام:
-3 با تأیید دیوان عالی کشور، مرد تبهکاري که بیست و پنج دختر را ربوده بود با حضور تعدادي از خانواده هاي شکات به چوبه
نام دارد پس از مدت ها محاکمه از سوي دادگاه شعبه 1604 جنایی تهران « عباس یارعلی » دار آویخته شد. حکم اعدام این مردکه
صادر شده بود. براساس پرونده تنظیمی، این محکوم سی و پنج ساله در سال 69 در اولین جنایت خود دختر چهار ساله اي به نام
معصومه را ربوده و در پارك جنگلی او را از پرتگاه به پایین انداخته بود. و در سال 72 هنگام ربودن یک دختربچه دیگر توسط
صفحه 76 از 98
اهالی محل دستگیر و به حوزه انتظامی انتقال یافت. در تحقیقات و بازجویی اعتراف کردکه تا کنون بیست و پنج دختر چهار تا ده
ساله را ربوده و با سرقت طلاهاي آنان ارتزاق نموده است. در بررسی سوابق محکوم در دادگاه مشخص شد که این فرد هفده سال
پیش نیز به اتهام ربودن چند دختربچه دستگیر، محاکمه و روانه زندان شده بود و پس از آزادي از زندان و اعزام به سربازي اقدام به
فرار نموده و در تهران اقامت گزیده است. پرونده این مرد در شعبه 1604 سال ها زیر نظر قاضی پرونده مفتوح ماند تا با اعترافات
وي، خانواده هاي بچه ها شناسایی شوند. با شناسایی کامل خانواده ها و تحقیقات همه جانبه، چندي پیش قاضی پرونده حکم خود
را براساس شواهد، قرائن و اعترافات این فرد صادرکرد. رئیس دادگاه براي مرد تبهکار دو بار اعدام، پانزده سال زندان و 74 ضربه
شلاق صادرکرد. با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده به دیوان عالی کشور رفت، و با تأیید حکم و ارسال به اجراي احکام
مجتمع قضایی جنایی، مراحل اعدام در محوطه زندان قصر اجرا شد. ابتدا در حضور تعدادي از خانواده هاي شکات، حکم 74 ضربه
شلاق اجرا شد و سپس محکوم به کنار چوبه دار هدایت گردید و حکم اعدام اجرا شد( 1). س- براي جلوگیري از این وقایع فجیع
چه باید کرد؟ ج- همان طوري که قبلَا اشاره شد، بالاترین نقش را خود خانواده ها در پیشگیري از این حوادث دارند. زیرا برخی از
آنان به خاطر دوري از هویت مذهبی و ملی خود، و روي آوردن به فرهنگ غربی، زمینه گناه و جرم را فراهم می سازند. اگر چه
مسؤولان کشور وظیفه دارند با چنین انسان هاي شرور برخورد نمایند. لذا اگر پدران و مادران مواظب نور چشمان شان نباشند
وکودکان را با ظاهري نامناسب بیرون فرستادند، به طور طبیعی باید منتظر چنین حوادث تلخی باشند. به خاطر آن که عده اي
هستندکه به علل مختلف وقتی دختر بچه اي را با آن وضع دیدند نمی توانند از طلا و جواهرشان بگذرند، در نتیجه دست به چنین
جنایاتی می زنند. و زمانی که خود مردم زمینه گناه و جرم را فراهم کردند، از پلیس هم کار مؤثري ساخته نیست، زیرا نیروي
انتظامی که نمی تواند بر سر هر کوچه و خیابانی مأموري بگمارد و تنها راه نجات ما بازگشت به فرهنگ اصیل اسلام و ائمه
.7/4/ اطهار(علیهم السّلام)است. --------------------- 1- کیهان 78
* آسیب پذیري جوانان:
حتی اسلام نسبت به آسیب پذیري پسر بچه ها نیز این هشدار را داده است، به خانواده ها سفارس نموده نسبت به رفت و آمد
نوجوانان در خارج از منزل و نشست و برخاست با دوستانشان حساس باشید، و مراقب باشید تا با هرکسی دوست نشوند و با هر نوع
لباسی بیرون نیایند. لذا اگر مشاهده می شود برخی پسر بچه ها و یا نوجوانان مانند کشورهاي غربی با شورت بیرون می آیند و با
کسانی دوست می شوند که از نظر سنی با هم اختلاف دارند، این پوشش ها و دوستی ها از نظر اخلاقی براي آنان مناسب نیست
وگاهی خطرآفرین است. اطلاع از این آسیب هاي اجتماعی نیاز به برخوردهاي آگاهانه دارد. جهت آگاهی به کتاب هایی که در
ایّاکُمْ وَ » : این زمینه نوشته شده مراجعه فرمایید. اکنون جهت تبرك به حدیثی توجه فرمایید: رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود
از نوجوانانِ ثروتمندان و پادشاهان آن پسرانی که هنوز « اَوْلادَ الْاَغْنِیاءِ والْمُلُوكِ الْمُرْدَ، فَاِنَّ فِتْنَتَهُمْ اَشَدُّ مِنْ فِتْنَۀِ الْعَذاري فی خُدُ ورِهِن
------ .( صورتشان مو درنیاورده دوري کنید. براي این که خطر اینها بدتر از خطر دخترانی است که در خانه هایشان می باشند ( 1
ص 456 مراجعه فرمایید. « بهشت جوانان » -1 فروع کافی: ج 5 ،ص 548 . جهت اطلاع به کتاب -------------------
فصل سوم: